مالک انس گفت : ابوحنيفه را چنان ديدم که اگر دعوي کردي که اين ستون زرين است دليل توانستي گفت .
شافعي گفت :جمله علماي عالم عيال ابوحنيفه اند در فقه .
و قال علي بن ابي طالب رضي الله عنه سمعت النبي صلي الله عليه و علي آله وسلم . يقول طوبي لمن راني او راي من راني .
و وي چند کس از صحابه دريافته بود . عبدالله بن جزءالزبيدي و انس بن
مالک و جابر بن عبدالله بن ابي اوفي و ائله بن الاسقع و عايشه بنت عجرد پس
وي متقدم است ، بدين دلايل که ياد کرديم ، و بسيار مشايخ را ديده بود و با
صادق رضي الله عنه صحبت داشته بود و استاد علم فضيل و ابراهيم ادهم و بشر
حافي و داود طائي و عبدالله بن مبارک بود . آنگاه که به سر روضه سيد
المرسلين رسيد ، صلوات الله عليه ، و گفت :السلام عليک يا سيد المرسلين !
پاسخ آمد : و علي: السلام يا امام المسلمين . و در اول کار عزيمت عزلت کرد .
نقل است که توجه به قبله حقيقسي داشت و روي از خلق بگردانيد و صوف
پوشيد تا شبي به خواب ديأ که استخوانهاي پطغامبر عليه السلام از لحد گرد مي
کرد و بعضي را از بعضي اختيار مي کرد . از هيبت آن بيدار شد و ي:ي را از
اصحاب ابن سيرين پرسيد . گفت : تو در علم پيغامبر عليه السلام و حفظ سنت او
به درجه بزرگ رسي ، چنان که در آن منتضصرف شوي ، صحيح از سقيم جدا کني .
يکبار ديگر پيغامبر را عليه السلام به خواب ديد که گفت : يا ابا
حنيفه ! تو را سبب زنده گردانيدن سنت من گردانيده اند . قصد عزلت مکن .
و از برکات احتياط او بود که شعبي ، که استاد او بود و پير شده بود ،
خليفه مجمعي ساخت و شعبي را بخواند و علماي بغداد را حاضر کرد و شرطي
بفرمود تا به نام هر خادمي ضياعي بنويسد . بعضي به اقرار ، و بعضي به ملک ،
و بعضي به وقف . پس خادم آن خط را پيش شعبي آورد که قاضي بود و گفت :
اميرالمومنين مي فرمايد که بر اين خطها گواهي بنويس .