غنى بودن خداوند متعال نيز بدان معنا نيست كه خداوند ذاتى است كه غنا وصف
آن مى باشد , يعنى غناى الهى بيرون از ذات آن نيست بلكه عين ذات اوست , پس
همانگونه كه در انسان فقير و فقر يگانه است در واجب نيز غنى و غناى او يكى
است
اگر فقر وصف انسان باشد چون خاصيت وصف آن است كه بيرون از ذات بوده و به
ذات تكيه نمايد در ذات انسان فقر نخواهد بود و در نتيجه ذات انسان غنى و
بى نياز مى باشد
در مورد خداوند نيز اگر غنا وصف او باشد فقر به ذات او راه پيدا خواهد كرد ,
پس انسان عين فقر و خداوند عين غنا است
انسان به تمام وجود نيازمند است و خداوند به تمام هستى غنى است و چون خداوند
به رحمت خود نياز و فقر نيازمندان را برآورده مى سازد ستوده و حميد است
يا ايها الناس انتم الفقراء الى الله و الله غنى حميد
فاطر
15 يعنى اى آدميان شما همگى نيازمندان به سوى خداوند بوده و خداوند
بى نياز و ستوده است
رحمتى را كه خداوند جهت كمال آدمى افاضه مى نمايد , هيچ عاملى نمى تواند آن را
از بين ببرد چه اين كه اگر درب رحمتى را بر بنده اى ناسپاس مسدود گرداند هيچ
عاملى نمى تواند آن را باز نموده و بگشايد
ما يفتح الله للناس من رحمه فلا ممسك لها و ما يمسك فلا مرسل له من بعده و هو
العزيز الحكيم