محروم گرديده است و احتمال ديگر اين است كه قسمت پايانى آيه ناظر به اين باشد
كه هرگاه خداى را فرا مى خوانيد در زمينه هاى صحيح و حلال از او طلب نماييد و اگر
از اين محدوده خارج شويد متعدى بوده و محبوب نخواهيد بود
پس با توجه به قسمت اول اين آيه سه احتمال براى متجاوزين و معتدين كه از
محبت خداوند به دورند وجود دارد اول اينكه معتدين كسانى هستند كه خداى را به
دعا نمى خوانند و دوم اينكه آنها كسانى هستند كه ادب دعا را رعايت نمى كنند , و
سوم اين كه معتدين در دعاى خود آنچه را كه در خواست آن صحيح و حلال است طلب
نمى نمايند
در هر دعا چند امر وجود دارد , از آن جمله داعى , مدعو و ادب دعاست
داعى همان عبد نيازمند است كه به زبان و قلب خدا را مى خواند و مدعو خداوند
است كه داراى اسماء حسنى بوده و هيچ ربى جز او نيست
حاجت و نيازى كه علت دعاست , حاجت و نياز ذاتى بوده و به سوى غنى بالذات
مى باشد و جز خداوند غنى بالذات نيست
ذاتى بودن نياز انسان بدين معناست كه انسان در حقيقت شيى داراى فقر نيست
بلكه عين فقر است , برداشت ظاهرى مردم از فقير اين است كه فقير موجودى است
كه فقر صفت آن مى باشد وليكن مطابق تحليلات قرآنى انسان داراى ذاتى نيست كه فقر
و نياز وصف