responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 475

سالك را مستعد فيض حق ديد چنين گفت: به واسطه شراب فنا و نيستى كه عارى از تعلقات و قيود انسانى است، نقش و نگار هستى و تعيّنات وجود را از خود محو و نابود نماى و اين گونه خود را مهياى وصال معبود و معشوق حقيقى گردان.

992) چو آشاميدم آن پيمانه را پاك

در افتادم ز مستى بر سر خاك

پيمانه ‌ ب822

پاك ‌ كامل، تمام

هنگامى كه با راهنمايى و ارشاد پير كامل و مرشد آگاه پيمانه شراب عشق الهى را به تمامى نوشيدم از مستى و جذبه عشق او بر خاك فنا و نيستى افتادم يعنى از فرط بيخودى وجودى براى خود قائل نبوده و محو وجود حق گرديدم و جز او چيزى را نمى ديدم.

993) كنون نه نيستم در خود نه هستم

نه هشيارم نه مخمورم نه مستم

اكنون كه به واسطه شراب عشق الهى و با راهنمايى پير كامل به مقام وحدت رسيده ام وجودى براى خود نمى شناسم و خود را در حق فانى مى دانم و چون هستى مجازى خود را محو و نابود مى بينم پس وجودى ندارم و از شدت مستى شراب سرمدى هشيار و به خود نيستم و چون در اين حالت به مقام «بقاء باللّه» رسيده ام مخمور و مست نيز نمى باشم زيرا خمارى صفت فراق بنده از حق و مستى حالت فنا و بيخودى است.

994) گهى چون چشم او دارم سرخوش

گهى چون زلف او باشم مشوّش

چشم ‌ اشاره به شهود حق است.(ف-ع)

سرخوش ‌ خوشحال، سرحال، مست

نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 475
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست