نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 474
989) چو ديد آن ماه كز روى چو خورشيد
ببرّيدم من از جان خود امّيد
ماه اشاره به پير كامل است.
پير كامل و مرشد آگاه هنگامى كه با فروغ چهره خورشيد گون خود در دل
سالك پرتو افكند و متوجه شد كه من به سبب اين نور خود را آنچنان كه هستم
شناخته ام من را شايسته و مستعد فيض خود دانست و چون به نقص خود پى
برده بودم اميد از جان بريده به عجز و ناتوانى و نادانى خود اقرار كردم.
990) يكى پيمانه پر كرد و به من داد
كه از آب وى آتش در من افتاد
پيمانه ب822
آب اشاره به معرفت و فيض وجود است.(ف-ع)
آب آتش افروز اشاره به فيوضات الهى دارد.(ف-ع)
پير كامل پيمانه اى از شراب معرفت و محبّت حق به من داد كه از
مستى فيض وجود او آتش فنا و نيستى در وجود مجازى من انداخت به طورى كه از
خود بيخود گشته باطن را از لوث تعلقات و تعيّنات پاك گردانيدم.
991) كنون گفت از مى بى رنگ و بى بوى
نقوش تخته هستى فرو شوى
مى ب756
رنگ كنايه از رسوم و تعلقات و قيود بشريّت است.(ف - ع)
نقوش تخته هستى اشاره به كثرات و تعيّنات وجود است.
پير كامل وقتى كه حالت مستى و جذبه عشق الهى را در سالك مشاهده كرد و
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 474