responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 254

فناى سالك از خود و خالى شدن او از هستى، همه از بين رفتن و نابودى تعيّنات از وجود حق است و زمانى كه تعيّن از بين برود، محقق مى گردد كه غير از حق، موجودى نبوده است و اين طور نيست كه حقّ بنده شده باشد و يا اين كه بنده، خدا شده باشد كه اگر چنين باشد، حلول و اتّحاد ظاهر شده است و حلول و اتحاد نيز در مقام وحدت محال است.

«تا تويى پيدا، خدا باشد نهان

تو نهان شو تا كه حقّ گردد عيان

چون بر افتد از جمال او نقاب

از پس هر ذرّه تابد آفتاب»[1]

452) وجود خلق و كثرت در نمود است

نه هرچ آن مى نمايد عين بود است

وجود مخلوقات و موجودات عالم در حقيقت نمودى بى بود هستند كه به واسطه تجليّات انوار الهى به صورت هاى گوناگون ظاهر شده اند و هرگاه تعيّنات از وجود آنها محو شود يك حقيقت پيدا مى شود و آن حقيقت حق است. و هر آينه بسيارى از چيزها و موجودات نمود ظاهرى دارند اما ذاتاً موجود نيستند.

«اين نقش ها كه هست سراسر نمايش است

اندر نظر به صورت بسيار آمده است»[2]

تمثيل در بيان اينكه موجودات عدمى هستند

453) بنه آيينه اى اندر برابر

در او بنگر ببين آن شخص ديگر

شيخ محمود شبسترى براى روشن كردن موضوع «نمود» و «بود» بيان مى كند كه: آيينه اى را در برابر خود قرار بده و به عكس و شخصى كه در آيينه پيداست، به دقت نگاه كن، خواهى ديد كه آن عكس و تصوير نمودى بى بود است. زيرا حقيقتِ آن


[1] لاهيجى، شرح گلشن راز، ص 378.

[2] لاهيجى، شرح گلشن راز، ص379.

نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 254
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست