نام کتاب : تاريخ تحليلي اسلام نویسنده : نصیری رضی، محمد جلد : 1 صفحه : 199
جلوگيرى مىكرد [1] و از سوى ديگر، با احياى تبعيض نژادى و رقابتها
و نزاعهاى قبيلهاى به تضعيف نيروها و مهار عوامل تهديد حكومت مىپرداخت.
افزون بر اين، او به يارى عوامل مزدور در جعل حديث و جهتدادن تفسير و
تأويل آيات قرآن بهسوى خويش مىكوشيد و بدين وسيله افكار عمومى را تخدير
كرده، حكومتش را مشروع جلوه مىداد.
ترويج فرقههاى باطلى مانند جبريه و مرجئه كه از نظر عقيدتى با
سياست اموى همسو بودند، نتايجى شوم در جامعه بر جاى نهاد. مسلمانان، با آن
كه مىدانستند اسلام اجازه اطاعت از زمامداران بيدادگر نمىدهد، ناگزير از
دربار شام پشتيبانى مىكردند.
مقايسه واكنش مسلمانان در برابر سياست عثمان و روش آنان در
برابر سياست معاويه نشاندهنده آثار شوم اين سياست شيطانى در جامعه اسلامى
است. مسلمانان در برابر سياست عثمان واكنش همگانى نشان دادند، ولى در زمان
معاويه، با آنكه ميزان قتل، تهديد و محروميت گسترش يافت، چنين واكنش
فراگيرى پديد نيامد. البته اعتراضهاى پراكندهاىمانند مخالفت حجربنعدى و
عمروبنحَمقخُزاعى، شكل گرفت ولى پيش از آنكه جنبشى فراگير شود، نابود
شد. [2] بر اين اساس قيام و انقلاب مسلحانه در زمان معاويه نه مقدور بود و
نه مفيد.
علاوه بر اين، همه مردم مىدانستند امام حسين (عليه السلام) نيز
چون برادرش امام حسن (عليه السلام) در پيمان صلح با معاويه متعهد شده است
تا وقتى معاويه زنده است و شرطهاى پيمان را رعايت مىكند، سكوت كرده و به
حكومتش گردن نهد.
هرچند به دلايلى اين معاهده مىتوانست از سوى امام حسين (عليه
السلام) بىاعتبار معرفى شود ولى بىترديد اگر حسين (عليه السلام) عليه
معاويه قيام مىكرد اين معاهده دستاويز تبليغاتى خوبى براى معاويه قرار
مىگرفت; چنانكه نامه معاويه به امام (عليه السلام) و تأكيد بر لزوم
پايبندى به پيمان و ... اين مطلب را تأييد مىكند.
از سوى ديگر، تجربه بسيج عمومى امام حسن (عليه السلام) نشان
داده بود كه اجتماع آن زمان شمشير جهاد را به آب عافيت شسته است. بىترديد
در اين اجتماع، منطق معاويه كه قيام امامحسين (عليه السلام) را شورشى
نادرست و شيطانى معرفى مىكرد، مورد تأييد قرار مىگرفت.
[1] الغدير ، ج 11، ص 29 به بعد و شرح نهجالبلاغه ، ابنابىالحديد، ج 11، ص 45 به بعد.