نام کتاب : تاريخ تحليلي اسلام نویسنده : نصیری رضی، محمد جلد : 1 صفحه : 175
محضر عموم بر منبر قرار گيرد و متن فرمان حكمرانىاش را بر مردم
بخواند تا همه بدانند حاكم و مردم در برابر هم از چه حقوق و تكاليفى
برخوردارند تا حاكم از حدود خود تجاوز نكند و مردم به وظايف خود آشنا
باشند. چنين حاكمى اگر از آنچه با مردم پيمان بسته بود تخلف مىكرد، مردم
حق داشتند فرمانش را نخوانند و از او به امام شكايت برند.
رعايت حقوق افراد و جامعه و مراقبت بر عدالت در توزيع غنيمت و
ثروت ديباچه حكومت امام (عليه السلام) بود. او به فرماندارانش نوشت: قبل از
اين كه به فكر دريافت ماليات باشيد، بر آن شويد كه زمين را آباد و وسايل
كشت و زرع فراهم سازيد. مبادا كسى را به گناه ندادن زكات تازيانه بزنيد يا
حبس كنيد. اگر شترى آبستن در اموال عمومى است، مبادا آن را بهكار گيريد يا
سوارش شويد. برخورد على (عليه السلام) با برادرش عقيل و دخترش ام كلثوم به
روشنى نشاندهنده مراقبت پيوسته وى بر عدالت است.
امام (عليه السلام) با اين كردار چهره جذاب و نيك پيامبر (صلى الله عليه وآله) را به مردم، بهويژه نسل جديد، نشان داد.
على (عليه السلام) به ماموران دريافت ماليات دستور مىداد: وقتى بر
مردم وارد شديد، سلام كنيد و تحيت بفرستيد و با نهايت ملايمت بگوييد:
بندگان خدا، ولىخدا ما را فرستاد تا اگر در اموال شما حقى براى خدا يافت
مىشود، به ما تسليم كنيد. سپس از يكايك بپرسيد: آيا نزد تو حقى براى خدا
هست؟ اگر گفت نه، رهايش كنيد; و اگر گفت آرى، بدون اجازهاش حيوان باركش او
را نگيريد و اگر خواست غله را با شما قسمت كند، وى را در انتخاب قسمتى كه
ميل دارد آزاد بگذاريد... زنهار كسى را تهديد نكنيد و مترسانيد. [1]
چكيده اصول اسلام، كه عميقترين تحول را در جزيرة العرب به وجود
آورد، اين بود كه فرزند آدم ارزش دارد و نفس كريم و خوى پسنديدهاش ملاك
فضيلت او به شمار مىآيد. بر پايه اين اصول، بلال سياه و فقير، سلمان فارسى
تهىدست، عماربنياسر، مقداد اسود و ابوذر بيابانگرد نه تنها با توانگران و
زورمندان و نجباى عرب برابرند; بلكه به سبب تقوا از آنها برترند. افسوس
كه اين اصول و معيارهاى الهى بعد از پيامبر، ناديده گرفته شد. در جريان