ب- مطمئن است كه داروى خاصى براى بيمارى مفيد است، و همچنين
مطمئن است و يا احتمال مىدهد كه در صورت تجويز آن دارو عوارضى خفيف و يا شديدتر
از خود بيمارى و حتى مرگ در اثر اين دارو، گريبانگير اين بيمار خواهد شد. (كه
البته موارد الف و ب شامل مسائل تشخيصى نيز مىباشد).
آيا پزشك در اين حالات مىتواند مريض را به حال خود بگذارد
و چنين فرض كند كه:
گويا پزشكى موجود نبوده و قضا و قدر الهى هر چه باشد بر او
جارى خواهد شد. و بدين ترتيب خود را در معرض خطر مؤاخذه مادى و معنوى حاصل از
عوارض احتمالى و هزينههاى نابجاى آن قرار ندهد، و كار وى را به خداوند واگذارد كه
يا خود بهبودى نسبى يابد و فرصت تحقيقات بعدى فراهم گردد، و يا به تدريج دچار
عوارض شديد و مرگ گردد؟
اصولا در چنين مواردى كه پزشك واقعا نمىداند كه براى نجات
جان يا رفع تسكين آلام يك بيمار چه كارى انجام دهد؛ وظيفه او چيست؟ درمانهاى بدون
اطمينان و غير قابل اعتماد؟ (كه ممكن است خود آنها باعث مرگ يا عوارض شديدتر شوند)
و يا عدم هر گونه اقدام درمانى؟
آيا اگر پزشك با اقدام به درمان نامطمئن، موجب خسارت و مرگ
مريض گردد؛ مسئول است؟
آيا اگر اقدام به هيچ درمانى نكند (با توجه به علل و
توضيحات فوق)، مسئوليتى متوجه اوست؟
اين موضوع با توجه به اين نكته كه گاهى، فرصت هيچگونه
مشورت يا ارجاع بيمار به پزشكان متخصص و آگاه ديگرى وجود ندارد، مطرح است.
(در خاتمه جهت روشن
شدن موضوع، مثالى ذكر مىشود: گاهى پزشكى كه داراى تجربه كافى نيست با بيمارى در
حالت بيهوشى، مواجه مىشود كه نمىداند اين بيمار در اثر كمبود يا ازدياد قند
بدنش، دچار بيهوشى شده است، در اين حالت طبيعى است كه درمان كاملا متناقض است و
باعث اشتباه پزشك مىشود.
جواب: پزشكى، مانند ساير فنون و دانشها مراتب متعدّد دارد؛
و اگر طبابت و مداوا پيش از رسيدن به حد تخصّص جايز نباشد- همانگونه كه در سؤال
اشاره