مادرش خطر جانى داشته باشد يا مستلزم ضرر، يا درد غير قابل
تحمل باشد، اسقاط مانعى ندارد. و نسبت به ديه آن با پدر جنين مصالحه شود، يا وى
مباشر سقط را برئ الذمه و حلال كند.
سؤال 1949: اين جانب داراى سه فرزند هستم و به خاطر ضعف و
ناتوانى جسمى و سختى معاش، بچه چهارمم را كه هنوز نطفه و حدود 35 روزه بود، سقط
كردم. فعلا فهميدهام گناه كردهام و مىگويند: ديه، هم مديون مىباشم. لطفا
بفرماييد: چه وظيفهاى دارم و بايد چه كنم؟
جواب: شما گناه بزرگى مرتكب شدهايد و بايد فورا توبه كنيد.
و ديه جنين در فرض سؤال، 20 دينار، يعنى 15 مثقال 24 نخودى طلاى سكه دار است و
چنانچه مباشر سقط، مادر يا پزشك بوده، ديه آن به پدر جنين مىرسد.
سؤال 1950: ماده 91 قانون تعزيرات كه به تأييد فقهاى شوراى
نگهبان رسيده و لازم الاجرا مىباشد، مقرر مىدارد: «اگر زن حامله براى سقط جنين
به طبيب و يا قابله مراجعه كند، و طبيب هم عالما و عامدا مباشرت به اسقاط جنين
كند، ديه جنين به عهده اوست. و اگر روح در جنين دميده باشد، بايد قصاص شود. و اگر
او را به وسايل اسقاط جنين راهنمايى كند، به شش ماه تا سه سال حبس محكوم مىشود.»
نظر به اين كه فقهاى شيعه در مورد جنين بين حلول روح و غير
آن فرقى قائل نيستند و در هر حال سقط جنين، موجب ثبوت قصاص نمىشود؛ آيا ماده
قانونى مذكور منطبق با شرع مىباشد يا خير؟ در صورت منفى بودن، با توجه به عدم
مخالفت شوراى نگهبان با آن، تكليف قاضى در صدور حكم چيست؟
جواب: بلى، اسقاط جنين گرچه بعد از ولوج روح موجب قصاص
نمىشود، و فقط ديه دارد. و قاضى اگر خود مجتهد جامع الشرائط است، به نظر خود عمل
كند. وگرنه تابع نصب است.
سؤال 1951: شخصى زن حامله را كشته و بچه او هم تلف شده است،
آيا قاتل علاوه بر ديه زن، بايد ديه بچه او را نيز بدهد، يا يك ديه كافى است؟