نام کتاب : مرگ مغزى نویسنده : ستوده، حميد جلد : 1 صفحه : 51
(حركت، توليد مثل و
احساس) و نيز حيات انسانى (قوه تفكر و ادراك كامل) دسته بندى مىشود.
در تقسيمبندى سوم كه از برخى روايات استفاده مىگردد، دو
نوع «روح» يا «حيات» براى انسان، قابل تصور است:
1. روح يا حياتى كه از پشت پدران و جنين مادران به انسان
مىرسد
( «الحياة القديمة
المنقولة» او «الروح القديم المنقول» فى أصلاب الرجال و أرحام النساء) [1]
كه مىتوان از آن، به مثابه «حيات سلولى» يا «روح البدن»
نيز ياد كرد. به بيان روشنتر، اين گونه از حيات، همان حيات سلولى جنين است كه در
پى عوامل طبيعى و ژنتيكى به وجود آمده و با تكثير پيوسته سلولى بارور مىشود. به
فرجام، با گذر از مراحل گوناگون و فرايند تمايز و اندامزايى، قابليت نفخه روح را
نيز مىيابد.
2. روح زندگى و جاودانگى (روح الحياة و البقاء) [2] كه
خلاف آمدِ روح نباتى ناپايدار است. در روايتى از آن به «روح عقل» نيز تعبير شده
است. [3]
به هر روى، چنين مىنمايد كه تعارضى در اين زمينه، ميان
ديدگاههاى مختلف وجود ندارد و مىتوان همه آنها را در چارچوبى نظاممند ادغام
نمود.
تقسيم بندى ديگرى نيز به لحاظ فقهى وجود دارد كه در اين نوع
از تقسيم، «حيات» به دو گونه مستقر و غير مستقر، در ابواب مختلف فقه آمده است كه
عمدتاً در باب «تذكيه حيوان» و «قصاص» بوده و به مثابه اصطلاحى فقهى، كارآمد شده
است. البته اين اصطلاح در هر باب، معنا و ملاك خاص خود را داراست؛ چه اينكه
«استقرار حيات» در حيوان، به معناى امكان بقاى آن به مدت
[1]. محمد بن يعقوب
كلينى، پيشين، ج 6، ص 14- 13؛ همان، ج 7، ص 347.