نام کتاب : مرگ مغزى نویسنده : ستوده، حميد جلد : 1 صفحه : 50
3. حيات عضوى: حالتى است كه فعاليتهاى مغز و ساقه آن به طور
كامل از بين رفته و برگشت ناپذير خواهد بود. در اين مرحله، زندگى، صرفاً حيات زيست
شناختىِ تك تك اعضاست و ارتباط ارگانيك مورد لزوم وجود ندارد. از اين مرحله به
بعد، در اصطلاح پزشكى، واژه «حيات» بر انسان اطلاق نمىگردد. چه اينكه عمليات
متابوليك بدن، ديگر به صورت طبيعى ادامه ندارد و فقط از طريق سيستمهاى مصنوعىِ
نگه دارنده و به وسيله فعاليت مجارى قلبى- ريوى به كار خود ادامه مىيابد. برخى
اعضا و اجزاء بدن انسان مثل قلب، كبد و كليه ها در اين حالت زنده مىمانند كه
البته عمر چندانى نداشته و معمولًا از دو هفته بيشتر نخواهد شد.
4. حيات بافتى:
[1] مجموعهاى از سلولهاى بدن را تشكيل مىدهد كه
در پى تقسيم و تكثير آنها به وجود آمدهاند.
5. حيات سلولى:
[2] پس از مرگِ شخص و قطع تنفس او ممكن است
بافتها و سلولهاى تشكيلدهنده بدن بر حسب نوع و ميزان توانايى، براى مدتى زنده
بمانند. امروزه، در آزمايشگاهها و به ويژه در پژوهشگاههاى رويان، يك سلول يا
بيشتر را در ظروف شيشهاى نگهدارى و با مايعات خاصى آنها را تغذيه و بارور
مىكنند. سرانجام با رويش آنها و شكل گيرى حيات بافتى، مىتوان بافتهاى فرسوده يا
آسيب ديده را در افراد نيازمند ترميم كرد. [3]
تقسيم دوم، فلسفى است و همانگونه كه اشارت رفت، از نگاه
حكيمان گذشته «روح وحيات» به سه نوع حيات نباتى (رشد و تغذيه)، حيات حيوانى
[3]. رك: حسين
حبيبى، پيشين، ص 43؛ ندى محمد نعيم الدقر، پيشين، ص 55- 50؛ اسماعيل آقابابايى،
پيوند اعضاء از بيماران فوت شده و مرگ مغزى، چاپ اول، (قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ
اسلامى، 1385)،، ص 33- 31؛ ديويد مايو و دانيال ويكلر، «قتل ترحم آميز و انتقال
اززندگى به مرگ»، ترجمه محمود عباسى، مجموعه مقالات حقوق پزشكى، چاپ اول، (تهران:
حقوقى، 1378)، ج 4، ص 259.
نام کتاب : مرگ مغزى نویسنده : ستوده، حميد جلد : 1 صفحه : 50