نام کتاب : تنبيه بدنى كودكان نویسنده : حسينى خواه، سيدجواد جلد : 1 صفحه : 210
«سختگيرى به
شاگردان و كودكان، زيانبخش است؛ چرا كه اين عمل موجب از ميان رفتن شادابى و نشاط
آنان مىگردد؛ و نيز، آنها را به دروغ و كارهاى پليد و تظاهر بر خلافِ ميلِ باطنى
و نفاق سوق مىدهد. پس، شايسته است كه معلّم در تأديب كودكان، مستبد و سختگير
نباشد». [1] بنابراين، استفاده و به كارگيرى تنبيه بدنى، در صورتى جايز خواهد بود كه روش
تشويق و ترغيب و تنبيهات زبانى و سرزنش كارساز واقع نشود؛ كه در اين صورت، معلّم
از هشدارى سختتر كه جسم و جان را مىآزارد در حدّ نياز بهره مىگيرد.
نكته مهم و قابل بحث اينكه آيا در اين رابطه لازم است
معلّم از پدر و جدّ پدرى شاگردش براى تنبيه كردن او اجازه بگيرد يا خير؟
دو وجه و تحليل فقهى در اين زمينه وجود دارد: [2] الف) لازم نبودن اذن: از
جهت ظهور و اطلاق روايت سكونى كه مستند اين حكم است، اذن و اجازه پدر لازم نيست؛
زيرا، روايت مطلق بوده و موردى كه معلّم از سوى پدر اجازه در تنبيه نداشته باشد را
نيز شامل مىشود.
ب) لزوم اذن: وجه
دوم كه به نظر قوىتر است، اين است كه ولايت بر تأديب و تنبيه- همانگونه كه در
ابتداى بخش ذكر گرديد- بر خلاف اصل است. و در موارد خلاف اصل، بايد به اندازهاى
اكتفا شود كه نسبت به آن يقين و اطمينان هست؛ مورد يقينى در مسأله حاضر، موردى است
كه پدر كودك به معلّم اجازه تأديب بدهد. مقتضاى اجماع و قاعدهى احسان كه ادلّه
ديگر اثبات اين حكم هستند نيز همين طور است؛ و نمىتوان ادّعا كرد تأديب و تنبيه
بدنى كودك، حتّى با نهى پدر، احسان به او محسوب مىگردد.
در تقرير اين وجه آمده است: معلّم، در تأديب، استقلال ندارد
و به اجازهى ولى كودك نيازمند است؛ زيرا، اگر چه ممكن است معلّم از تأديب، قصدِ
خير و ترفيع درجه
[1]. محمّد بن
محمّد تونسى (ابن خلدون)، مقدّمة العبر و ديوان المبتدأ والخبر، ص 399؛ به نقل از:
سيد محمدباقر حجّتى، شرايط و كارآيى تنبيه در تربيت كودك، ص 46.
[2]. على كريمى
جهرمى، الدرّ المنضود فى احكام الحدود، ج 2، ص 286.
نام کتاب : تنبيه بدنى كودكان نویسنده : حسينى خواه، سيدجواد جلد : 1 صفحه : 210