نام کتاب : تنبيه بدنى كودكان نویسنده : حسينى خواه، سيدجواد جلد : 1 صفحه : 211
كودك را داشته باشد، چه بسا پدر او اينگونه نينديشد و راضى
نباشد كه فرزندش را كتك بزنند تا علم بياموزد. بنابراين، اگر پدر، تأديب و تنبيه
فرزندش را نهى نمايد، يا معلّم به عدم رضايت پدر علم داشته باشد، جواز تنبيه بدنى
توسط وى مشكل است؛ و تنها در صورتى مجاز است طفل را تنبيه كند كه پدر به او اجازه
داده باشد.
البته ممكن است ادّعا شود صرف اينكه ولى كودك او را به
مدرسه مىفرستد، با توجّه به اينكه سيرهى رايج درمدارس اين است كه كودكان را به
دليل تخلّف از برنامههاى مدرسه و غير آن، كتك مىزنند، يك نوع اذن عملى در تأديب
و تنبيه كودك محسوب مىگردد؛ و تا زمانى كه پدر به صورت شفاف و روشن از اين عمل
نهى ننموده باشد، و يا عدم رضايت وى از قراين كشف نشود، معلّم مجاز به تأديب شاگرد
است. [1] از اين سخن اوّلًا اين نتيجه به دست مىآيد كه جواز تأديب و تنبيه بدنى
كودكان به وسيلهى معلّم، منحصر به مورد فراگيرى علم و تخلّف وى از ضوابط و
مقرّرات مدرسه است؛ و در غير اين موارد، شخص معلّم به عنوان معلّم حقّ دخالت در
امور شاگردانش را ندارد و نمىتواند آنها را تأديب نمايد. نتيجهى دومىكه گرفته
مىشود، اين است كه چون اصل اوّلى عدم دخالت افراد در امور ديگران است، مگر در
مواردى كه دليل روشنى بر جواز آن صادر شده باشد، در هر موردى كه ترديد شود، حكم به
عدم جواز صادر مىگردد؛ و بنابراين، در صورت عدم اعلان رضايت از سوى پدر، براى
معلّم حقّى در تنبيه بدنى پيدا نمىشود. و صرف اينكه در مدرسه كودكان را به خاطر
تخلّف از مقرّرات و ضوابط مدرسه مجازات مىكنند و پدر نيز بر اين مطلب واقف است،
دليل نمىشود كه آن را قرينه بر رضايت وى در تنبيه و تأديب فرزندش بدانيم.
مرحوم سيّد يزدى نيز در اين رابطه فتوا دادهاند كه:
«در تأديب شاگرد
توسط معلّم به اجازهى پدر نياز است».
[2]
[1]. على كريمى
جهرمى، الدرّ المنضود فى احكام الحدود، ج 2، ص 286.
[2]. سيد محمدكاظم
طباطبايى يزدى، العروة الوثقى، ج 6، ص 729؛ «نعم، يشترط فيه الاستئذان من آبائهم».
نام کتاب : تنبيه بدنى كودكان نویسنده : حسينى خواه، سيدجواد جلد : 1 صفحه : 211