نام کتاب : راه سوم ميان جبر و تفويض نویسنده : سبحانی، علیرضا جلد : 1 صفحه : 96
سخن را بازگو نمى كند.
و امّا مثالى كه براى تقريب ذهن آورده اند مغالطه اى بيش نيست، زيرا بنّا علّت پديد آمدن بنا نيست، بنّا فقط فاعل حركت است; يعنى سنگ و آجر و گل و غيره را از اين گوشه و آن گوشه جمع مى كند و روى هم مى گذارد و امّا سبب بقاى آن، همان قواى طبيعى موجود در گل و سنگ و آهك و سيمان است كه بر اثر چسبندگى و فعل و انفعال بنا را صدها سال به پا مى دارد و لذا گر بنّا رخت از دنيا ببندد بنا به حال خود مى ماند چون وجود بنا بقائاً بستگى دارد كه اجزاء به سبب تماسك و چسبندگى خود باقى بماند.
حكيم سبزوارى در بيان اين مطلب كه مناط حاجت امكان است به بقا، بيتى دارد كه يادآور مى شويم:
لا يُفرق الحدوث والبقاء *** إذا لم يكن للمكن اقتضاءُ[1]
توضيح بيشتر اين كه: اصولاً نمى تواند حدوث را مناط نياز به فاعل دانست، چون حدوث پس از وجود تحقق مى پذيرد و اگر بخواهيم مراحل وجود شىء را از نظر ترتب عقلى بيان كنيم، واقعيت چنين است:
«الشىء قرّر، فأمكن فاحتاج فأوجب، فوجب، فأوجد فوُجد، ثم حدث>».