صحابه
بود بكشت، خواب از وي برفت، بدان علت بعد از چهل روز بمرد و اين حجاج صد و
بيست هزار كس را از اشراف خلق كشته بود، و راي حربها، و وليد مسجد جامع
دمشق بنا كرد، و در عهد او از بلاد روم و اندلس و ديگر قلاع، و از هندوستان
تا بلاد ملتان و منصوريه فتح شد، و مدت امارت او نه سال و هفت ماه بود، و
فوت او در جمادي الاخري سنه ست و تسعين بود و اللّه اعلم بحقايق الامور.
السابع سليمان بن عبد الملك
سليمان بن عبد الملك، كنيت او ابو ايوب بود، مرد نيكو روي و فصيح و سپيد
پوست و خوب روي. افتتاح و اختتام دولت او بخير بود، رد مظالم كرد و عمر
عبد العزيز را ولي عهد كرد، يزيد بن مهلب [1] را ولايت خراسان داد، و در
عهد او بلاد گرگان را فتح كرد و مسلمه برادر او قسطنطنيه فتح كرد، و
سليمان زندانهاي حجاج را خراب كرد، ازو آثار خير بسيار ماند و ولادت او سنه
اربع و خمسين بود، ولايت او دو سال و هشت ماه بود و وفات او روز جمعه دهم
ماه صفر سنه تسع و تسعين بود، و مدت عمر او چهل و پنج سال بود، عليه
الرحمه، و السلام علي من اتبع الهدي.
الثامن عمر بن عبد العزيز
عمر بن عبد العزيز بن مروان بن الحكم، مادر او ام عاصم بنت عاصم [2]
بن عمر بن الخطاب، و كنيت او ابو حفص [3] بود، و او را برادر بود اصح [4] نام، و او كتب اوايل خوانده بود و علم حوادث نيكو دانستي. روزي اسپي
بر پيشاني عمر زخمي بزد بشكست، چون برادر او اضح [4] او را بديد گفت:
اللّه اكبر هذا اشج بني اميه الذي يملأ الارض عدلا [5]. و در كتاب
دانيال پيغامبر نام او اشج [6] بود، و عمر مردي خوب سيرت و عاقل عادل، و
منصف و با خير بود، و احوال
[1] اصل: بن مهذب الكامل: مهلب [2] اصل. مادر او علمم بنت عمر. از الكامل و سيوطي و غيره. اصلاح شد [3] اصل: ابو خفص [4] كذا، ولي چند سطر بعد اضح آمده و در (پ) اصيح و سبع است. [5] عربيه درست نيست [6] در اصل لا يقرأ و درپ شيخ است، الكامل و مجمل و سيوطي و ابن خلدون: اشج. در ابجد التاريخ گويد: اخرج الترمذي في تاريخه كان عمر بن الخطاب يقول: من ولدي رجل بوجهه شجة يملأ. الارض عدلا و صدق ذلك بعمر بن عبد العزيز.