كنيت او ابو الوليد بود، و خصمان او، او را ابو الذباب گفتندي، بسبب
آنكه بوي دهان داشتي، مگس بسيار جهت آن بوي، بر وي جمع آمدي و ولادت او در
سنه ست و عشرين بود، و او مردي عاقل و دانا و شجاع بود، اما بخيل بود، او
را بدين سبب رشح الحجر [1] گفتندي، و او را بر معامله ديوان مدينه عامل
كرده بودند، و مروان او را بر معاملت حجر [2] فرمان گردانيده بود، پس از
آن در سنه خمس و ستين او را ولي [3] عهد كرد در شام، و بسبب خروج عبد
اللّه زبير، در عهد عبد الملك فتنه در ميان خلق افتاد، و عبد الملك لشكر از
شام بعراق آورد، و مصعب زبير را بكشت در سنه سبعين، و حجاج را به جنگ عبد
اللّه زبير فرستاد، تا عبد اللّه زبير را بكشت، و كعبه را خراب كرد و ولايت
عراق و خراسان حجاج را داد، و مهلب بن ابي صفره [4] را خراسان داد، و
پسر خود مسلم عبد الملك را بروم فرستاد، تا قلاع و حصون بسيار فتح كرد، و
در پاي قسطنطنيه بنشست، و در حدود مغرب فتوح بسيار كرد و در عهد او فتوح
بسيار شد، و مدت ولايت او از اول عهد بيست سال بود بعد از قتل عبد اللّه
زبير، سيزده سال و هژده روز بود. فرزندان او: وليد و سليمان و هشام و مسلمه
و ابو بكر بودند.
السادس وليد بن عبد الملك
وليد بن عبد الملك، كنيت او ابو العباس بود، و او مردي بود فحش گوي و
پليد چشم، خبيث فعل، و در عهد او قتيبه بن مسلم به ما وراء النهر رفت و
فرغانه فتح كرد، و با ترك طرخان تركستان [5] مصاف كرد، و طرخان را بكشت و
به خوارزم باز رفت، و از غنايم آن فتوح، صد هزار برده كودك از غلام و
كنيزك، بدست اهل اسلام افتاد، و حجاج در آخر ايام وليد بمرد بعلت ميل [6] و بيخوابي. چون حجاج سعد بن مسيب را كه از كبار
[1] كذا: ولي الكامل و سيوطي: رشح الحجاره [2] كذا، در (پ) خوانده نميشود [3] اصل: والي. [4] اصل: مهذب بن ابي صعوه، از الكامل و غيره اصلاح شد. [5] كذا في الاصل. ولي در الكامل نيزك طرخان آمده، كه از مرزبانان بادغيس و سواحل آمويه بود. [6] پ: سل، ميل بمعني جور و ظلم است، مال: اي جار و ظلم (المنجد).