ماه ربيع الاول، سنه خمسين، بدار بقا رحلت كرد، و مدت عمر او چهل و هفت سال بود، و اللّه اعلم بالصواب.
الحسين بن علي رضي اللّه عنه
كنيت او ابو عبد اللّه بود، و امه، ام اخيه [1]، و او از حسن بده ماه
و بيست روز خرد [2] تر بود، و او را چهار فرزند بود علي اكبر، و علي
اصغر، و فاطمه، و سكينه و اولاد حسين رضي اللّه عنهم .... [3] چون
معاويه به شام رفت در گذشت، و والي مدينه وليد بن عتبه بن ابي سفيان بود، و
والي عراق عبيد اللّه [4] بن زياد، و مروان حكم مر وليد را گفت: از
حسين علي و عبد اللّه زبير به جهت امارت يزيد بيعت بستان! اگر بيعت نكنند،
ايشان را بكش هر دو را طلب كرد و بيعت خواست هر دو گفتند: بامداد بينديشيم
از آنجا بيرون آمدند و مخفي شدند، چون خبر بكوفه رسيد كه حسين رضي اللّه
عنه در بيعت نيامد، يك شتر و نامه بطلب او فرستادند، حسين روي بكوفه نهاد و
مسلم بن عقيل را كه پسر عم او بود پيش فرستاد تا بيعت اهل كوفه بستاند،
خبر به عبيد اللّه [5] زياد رسيد. روي به كوفه نهاد و شب در كوفه آمد، و
شيعه حسين با او مقابله آغاز نهادند، در قصر امارت رفت. چون شب شد خلق
متفرق شد، مسلم عقيل را ناگاه بگرفت و شهيدش كرد، خبر به حسين رسيد، از راه
بازگشت، بطرف مدينه، چون بزمين كربلا رسيد، بموضع كه آنرا غاضريه [6]
گويند آنجا منزل كرد، و آن روز پنجشنبه بود، دوم ماه محرم، سنه احدي و
ستين. روز آدينه عمر سعد وقاص با چهار هزار سوار بدو رسيد، و تا آدينه ديگر
جنگ ميان ايشان قايم شد، و درين مدت آب را از اهل بيت رسول باز گرفته
بودند، و با حسين رضي اللّه عنه، نوزده تن از اهل بيت مصطفي عليه السّلام
بودند. روز آدينه دهم محرم سنه احد و ستين شهادت يافت، با هفت تن از
فرزندان علي رضي اللّه عنه، و سه تن از فرزندان حسين، و از ياران او هشتاد
تن را شهيد كردند، و علي اصغر پسر حسين را زنده گذاشتند كه خورد بود و
رنجور. حسين را رضي اللّه عنه
[1] اصل: ام اخبه. [2] باملاي كنوني: خورد. [3] اين جمله مقطوع است شايد عبارتي از بين افتاده باشد [ (4، 5)] اصل: عبد اللّه، جمهور: عبيد [6] اصل: عاضربه از روي مجمل (ص 298): عاضريه.