اين سال را سنه استواء گويند، و غزوه موته [2] درين سال بود، راوي ميگويد كه مصطفي عليه السّلام، حارث بن عمرو را رضي اللّه عنه، نزديك شرحبيل [3] بن عمرو فرستاد، و او عامل هرقل بود در شام، او رسول مصطفي عليه السّلام را بكشت. مصطفي عليه السّلام، سه هزار مرد را بدان جانب فرستاد و زيد حارثه را بر سر ايشان امير كرد و فرمود: كه زيد شهادت يابد، جعفر ابي طالب امير باشد، و اگر جعفر شهادة يابد، عبد اللّه رواحه امير باشد، و آن لشكر برفت، چون بموته رسيدند بموضعي از حدود شام، هرقل با بيست هزار مرد بزمين بلقا بود، حشم [4] هرقل به لشكر اسلام رسيد، چون قتال پيوستند زيد بن حارثه شهيد شد، جعفر رايت بستد، و پياده شد، دستش راستش بينداختند، بدست چپ بگرفت چپ هم قطع شد، علم را به سينه بگرفت، پس شهيد شد، و در سن سي و شش سالگي بود، حق تعالي او را بعوض دو دست دو پر داد، تا در جنت مي‌پرد، عبد اللّه رواحه رايت بستد شهيد شد، باقي لشكر خالد وليد را امير كردند و بازگشتند رضي اللّه عنهم.
چون ماه رمضان درآمد، بني بكر و قريش عهدي كه با مصطفي كرده بودند نقض [5] كردند، مصطفي عليه الصلاة و السلام فرمان داد، تا صحابه استعداد كردند، با ده هزار مرد، بجانب مكه روان شد، چون به نزديك رسيد بفرمود تا هر مردي دو آتش كردند، چنانچه بيست هزار آتش شد عباس رضي اللّه عنه