چنانچه
بقلم بنگارند، دراز ساعد بود، پهن كف بود، باريك انگشت بود، دراز انگشتان
بود، انگشتان او گشاده بود، دراز ناخن بود، نگريستن او بدنباله چشم بود،
بيشتري در زمين نگريستي آهسته بودي بي ترشرويي، و شادگان بود بي خنديدن،
حكمش عدل بود، گفتارش حكمت بود، پيشهاش سخاوت بود، پر دل بود، نرم گوي
بود، صعب خوي نبود، بدي را مكافات نكردي، گناه را عفو كردي، در ميان دو كتف
وي خالي بود سياه از دينار كمتر، چنانكه بزردي زدي، و آن مهر نبوت بود، از
وي بوي خوش آمدي، مانند بوي مشك، كه پيش ازو، و پس از و كس را چنان نبوده،
صلوات اللّه عليه و علي آله و اصحابه
معجزات مصطفي عليه السّلام
بدان اسعدك اللّه تعالي: كه پيغامبر را صلّي اللّه عليه و سلّم معجزات
بسيارست اما آنچه ايزد تعالي او را بدان مخصوص گردانيده بود، كه سيد همه
پيغامبران كرد و فرمود: آدم و آنكه ازو پس باشند از پيغامبران صلوات اللّه
عليهم و سلامه همه زير علم او باشند، و اندر چند جاي كه ذكر پيغامبران كرد،
نخست ياد او كرد، چنانكه گويد عز من قايل تعالي و جل: و اذ اخذنا من
النبيين ميثاقهم و منك و من نوح [1]. و از پيغامبر صلّي اللّه عليه و
سلّم پرسيدند: متي كنت نبيا؟ فرمود: كنت نبيا و آدم بين الماء و الطين [2]، من پيغامبر بودم، و آدم ميان آب و گل بود. از مادر ختنه كرده زاد و
ناف بريده، چون از مادر جدا شد، سر به سجده نهاد، انگشت بر كرد، و شهادة
آورد، هر گاه دايه او مشغول شدي، گهواره او خود جنبيدي، و چون دايه ديرتر
آمدي، انگشت خود را مكيدي، مزه شير و انگبين يافتي، بول و غايط او هرگز كس
نديدي، احتلامش نيفتادي، سايه او بر زمين نيفتادي، چشمش در خواب بودي، دلش
بيدار بودي، و نه خفتي، از پس همچندان ديدي كه از پيش. هر كه با او رفتي،
اگر دراز بودي فروتر نمودي، هرگز پشه و مگس بر وي ننشستي، بر هر ستوري كه
بر نشستي اگر چه ضعيف بودي، بر همه ستوران چيرگي كردي، هرگز بر ناف او موي
بر نيامدي با هر كه كشتي گرفتي، اگر چه آن كس قوي تر بودي بيفتادي، و از
خوي و
[1] قرآن، الاحزاب 7 [2] اين حديث صحيح را ابو نعيم در حليه الاولياء و ابن سيد در طبقات و
طبراني در الكبير چنين روايت كردهاند: كنت نبيا و آدم بين الروح و الجسد
(جامع الصغير 2- 97).