كاه گشت از انقلاب جور باد، ايمن چو كوهدر پناه عهد عدلش چونكه [1] هر آرامش است اي شنهشاهيكه ذيل عفو و دست بذل تومجرم [2] و محتاج را هم پوشش و هم پاشش است بيست [3] سالست تا كه منهاج سراج خسته رادر دعا گوئي اين حضرت قرار و باشش [4] است از براي نصرت و تاييد شاه و بندگانشدر وغا در كوشش است و در دعا در خواهش است محور تاج [5] جلالت باد! خاك درگهتتا كه خاك و چرخ در آرامش و در جنبش است گردش اهل زمين بر وفق فرمان تو بادتا بروج آسمان گرد زمين در گردش است [قطعه ملمعه] (ايضا لمنهاج السراج) شاه را چون نام خويشش عاقبت محمود بادنصرت و تاييد حق با عزم او مشدود باد [6] دوستان را زي بقا و دشمنان را زي فنانفع و ضر در بخشش و در كوششش [7] موجود باد در جهان باب امان از عدل او مفتوح [8] گشتباب بيدادي بعهدش مغلق و مسدود باد چون حسودش شد بطالع از فلك منحوس وردطالع او در پناه ايزدي مسعود باد سفره ملك جهان را دوده او شمع بسچهره اعداي او در ديدهها چون دود باد [1] پ: چون هزار آرامش [2] مط: محرم، ولي بترتيب عفو و بذل مصراع اول بايد مجرم اصح باشد [3] پ: اين بيت ندارد [4] مط: فراز پاشش است. اصل: مانند متن و اين صحيح است. [5] مط: چرخ جلالت. [6] اصل: مسدود [7] اصل: كوشش [8] مط: مفتوح باد.