ولادت
بعد از نقل ناصر الدنيا و الدين طاب ثراه بود [1] بدار الخلافه. سلطان
سعيد شمس الدنيا و الدين نور مرقده، اين پادشاه را كه در سلطنت باقي باد،
بلقب و نام آن پسر مهتر مخصوص گردانيد، والده او را (بقصر) قصبه لوني [2] فرستاد، تا آنجا در حجر دولت، و اصطناع سلطنت پرورش دادش [3] بحمد
اللّه كه دايه [فضل] آفريدگار، او را چنان پرورد: كه بهمه اوصاف حميده
موصوف آمد، و از پستان عنايت، شير رعايت چنان يافت، كه همه احوال و افعال،
موجب بقاي مملكت و بهاء سلطنت شد. هر معني كه سلاطين نامدار را در كبر [4] سن به تجارب [5] و حوادث ايام مكشوف بود، جمله آن معاني بلكه [6] اضعاف آن، در عنصر همايون و عرضه [7] ميمون آن پادشاه جوان بخت
كيوان تخت مشتري بهجت مريخ هيبت خورشيد طلعت زهره صباحت عطارد فطنت ماه
مهابت، در اول جواني [8] و صبح زندگاني مدرج و مضمر آمد، در سكون و وقار
و ثبات بو قبيس و حري، و در بذل و احسان رشك بحر عمان [9] گشت و تحفه [10] [خدمت] بارگاه اعلي اولا زال اعلي، بمراتب مزيد هر يك از افاضل
مملكت و اماثل سلطنت دعائي و ثنائي آوردند، و شمه از ان روايح در كلك تقرير
و تحرير كشيده آمد. و اين ضعيف كه داعي اين بارگاه جلال و قبله اقبالست
چند نظم و نثر بموقف عرض رسانيده است (و) از جمله [آن] اشعار [11] دو
صفحه يكي برسم قصيده و دوم برسم قطعه ملمعه، درين صحايف ثبت كرده شد، تا
چون در نظر ناظران گذر يابد در دعاي دولت اين پادشاه افزايند [12]
(لمنهاج السراج اصلح اللّه شانه): قصيده آن شهنشاهيكه [13] حاتم بذل و رستم كوشش استناصر [14] دنيا و دين محمود بن التتمش [15] است [1] راورتي: ولادت سلطان معظم ناصر الدين محمود شاه، در قصر باغ دهلي
بسال (626 ه) بود. فرشته گويد: كه اين ناصر الدين محمود شاه پسر ديگر
ايلتمش بود، كه همين نام را پيشتر داشت. [2] برخي از ماخذ مط: تولي، بولي. راورتي گويد: لوني در چند ميلي جنوب دهلي است. [3] مط: داده [4] مط: اكبر [5] اصل تجاوز [6] اصل: بلك [7] اصل: و عرض. [8] مط: در اوان جواني [9] يكي از ماخذ مط: رشك عثمان گشت [10] اصل: و تحفي [11] اصل: شعار [12] مط: افزايد [13] در تاريخ فرشته سه بيت ازين قصيده آمده در بيت اول عوض آن شهنشاهي:
آن خداوندي است، در بيت دوم مصراع دوم در علو مرتبت گوئي كه فيروزهوش است،
ضبط شده [14] اصل: ناصر الدنيا [15] مط: التمش. اصل و پ: التتمش براي تحقيق رجوع به تعليقات آخر كتاب شود (ر: 49).