و آن فتنه بياراميد. و الحمد للّه علي نعمة الاسلام و الامام و عزة الايمان [1]. و
چون رضيه را به محروسه تبرهنده محبوس كردند، ملك التونيه او را عقد كرد، و
در حباله خود آورد، و بطرف دهلي لشكر كشيد، تا كرت ديگر، مملكت را ضبط
كند، و ملك عز الدين محمد سالاري، و ملك قراقش از حضرت تخلف نموده بودند، و
به نزديك ايشان رفته، سلطان معز الدين به تخت نشسته بود، و اختيار الدين
ايتكين (امير حاجب) شهيد شده، و بدر الدين سنقر رومي امير حاجب گشته، و در
ماه ربيع الاول [2]، سنه ثمان و ثلاثين و ستمائة سلطان معز الدين [3]
لشكر [از] دهلي بدفع ايشان بيرون برد سلطان رضيه و التونيه [4] منهزم
شدند، و چون به كيتل [5] رسيدند، لشكريكه با ايشان بودند، همه تخلف
نمودند. سلطان رضيه و التونيه [6] بدست هندوان گرفتار گشتند و هر دو
شهيد شدند [7]. و هزيمت ايشان بيست و چهارم ماه ربيع- الاول، و شهادت
سلطان رضيه، روز سه شنبه بيست و پنجم ماه ربيع الاول [8] سنه ثمان و
ثلاثين و ستمائة بود، و مدت ملك او سه سال و شش روز [9] بود. حق تعالي پادشاه ما را تا قيام قيامت باقي داراد.
الخامس السلطان معز الدنيا و الدين بهرامشاه بن السلطان [10]
سلطان معز الدين بهرامشاه عليه الرحمه، پادشاه قاهر بود و بيباك، و پر
دل و خونريز (اما) چند اخلاق گزيده و اوصاف پسنديده داشت [11] در ذات
خود شرمگين و بي تكلف بود. هرگز از حلي و حلل، كه آئين پادشاهان دنيا باشد
(با خود) نداشتي، و در كمر و ساخت و علم باين زينتها [12] رغبت ننمودي.
چون سلطان رضيه را در قلعه محروسه تبرهنده مقيد كردند، اميران و ملوك
باتفاق، مكتوبات بحضرت دهلي فرستادند و سلطان معز الدين را روز دوشنبه بيست
و هفتم ماه رمضان
[1] مط: علي نعمه الامان و عزه الايمان [2] در يكي از نسخ ماخذ مط: ربيع الاخر [3] راورتي معز الدين بهرامشاه [4] راورتي: رضيه و ملك اختيار الدين التونيه [5] مط: كيتهل [6] راورتي: ملك التونيه [7] مط: گشتند [8] مط: ربيع الآخر، در نسخ راورتي: هر دو صورت [9] راورتي: 3 سال 6 ماه 6 روز و اين صحيح است. [10] راورتي: بن سلطان ايلتمش مط: معز الدين بهرامشاه [11] مط: و خونخوار اما چند اوصاف گزيده و اخلاق پسنديده داشت [12] مط: مانند متن. اصل: و ساخت و باولي و جرغ و آئين اينها رغبت ... پ:
باشد ندانستي و در كمر و ساخت او باولي و جرغ و آئين اينها رغبت.