و
تا اوان بلوغ، بخدمت بارگاه (و حرم) او بود، و اخوال [1] اين داعي و
اجداد (مادري) همه بخدمت درگاه او، و درگاه پدر او [2] مخصوص بودند و
آثار عطوفت او در ذمه اين ضعيف بسيار بود [3] جزاها اللّه خيرا. شهادت [4] و فوت او حادثه كفار ببلاد عراق بود، رحمة اللّه عليها (رحمة واسعة) و
در عهد (حيات) سلطان غياث الدين، از خطه غور و خطه بست و وجير و گرمسير و
درمشان و روزگان [5] و غزنين، اقطاع ملك علاء الدين بود، و در مصافي كه
سلطان علاء الدين و غياث الدين و معز الدين، با پتهوراراي [6] اجمير حرب
كرد و شكسته شد، او در خدمت سلطان غازي بود و دران سفر خدمتهاي پسنديده
بجاي آورده بود. چون سلطانان غور بخراسان رفتند و نيشاپور فتح شد، او را
بملك نيشاپور نصب كردند، و مدتي در شهر نيشاپور بود [7] و با خلق طريق
عدل و احسان مسلوك داشت و چون سلطان محمد خوارزمشاه (از خوارزم) بدر
نيشاپور آمد مدتي نيشاپور را نگاه داشت و به آخر صلح كردند و نيشاپور
بسلطان محمد خوارزمشاه تسليم نمود [8] و بطرف غور باز آمد. چون سلطان
غياث الدين برحمت حق پيوست، سلطان (غازي) معز الدين تخت فيروز كوه و ممالك
غور و غرستان [9] و زمين داور او را داد، و خطاب او در خطبه، ملك علاء
الدين شد، و پيش ازين (او را) ملك ضياء الدين در غور گفتندي، و مدت چهار
سال ملك فيروز كوه و ممالك غور و غرستان [9] او داشت، و در سال سنه احدي
و ستمائة كه سلطان غازي معز الدين لشكر بطرف خوارزم برد، ملك علاء الدين
از غور لشكر بطرف[1] مط: اخوان [2] مط: هم بخدمت او و درگاه بدر او [3] مط: است [4] مط: جزاها اللّه عنا و عن المسلمين خيرا، و آخر شهادت و فوت او در حادثه. [5] اصل: بست و [؟] و بلاد گرمسير و درمشان و آوركان و غزنين. مط: بست و بلاد گرمسير و درمشان و اوركان و غزنين. پ:
اركان. طوري كه گذشت و جير همين اجرستان، موجود است و آوركان هم عبارت از
(روزگان يا ارزگان) سمت شمالي قندهار مقارن صفحات غور است و اكنون هم همين
نام دارد. اما نام درمشان هم تاكنون زنده است بطرف شمال غربي قندهار مربوط
به نواح غور و زمين داور. حدود العالم گويد كه درمشان دو ناحيتست يكي از
بست و ديگر از گوزگانان، كه در اين جا مقصد درمشان بست خواهد بود [6] مط: پتهوراي اجمير. پ: پتورا ناجمير. اصل: پتهوراراي.
املاي اين نام در تاج المآثر حسن نظامي نشاپوري رايپتهورا است. اما در
كتب هندي بريتهوي راجPrithwi -Raj است (ص 125 كتاب انگليسي پتهان) در صولت
افغاني پرتهي راج (ص 43) [7] مط: ببود. [8] مط: كرد. [9] مط: غزستان، غرجستان. پ: غرستان.