باستانية
الملك [1] پيش از آنكه بخت نصر، بيت المقدس را خراب كردي، به پيغامبري
فرستاد، و باكثر روايات پسر خاله ذو القرنين بود، و وزير او بود. و ابن
عباس ميگويد: كه نام او اليسر [2] بود، او را خضر براي آن نام شد، كه در
موافقت سكندر در ظلمات رفت، و آب حيات بخورد، بعد از آن هر جا كه پاي نهاد
سبز ميشد، و او موكلست بر بادها، و تا نفخ صور زنده خواهد بود. و اللّه
اعلم.
الياس
الياس بن عاروق ولد هارون، و قيل الياس بن سيسي بن محاس بن الغيوار بن
هارون [3] و او را الياسين هم گويند، و بعد از حزقيل، حق تعالي او را
بملك بعلبك فرستاد، سون [4] نام آن ملك بود. و بروايتي اورماين و ذو
الكفل هم اوست، و آن ملك را زني بود، ارنيل [5] نام، كافر و بتپرست
بود، الياس را تكذيب كردند. حق تعالي باران از آسمان باز گرفت، الياس را
طلب كردند. اليسع بن اخطوب [6] شاگرد الياس بود، او را نزديك ايشان
فرستاد و ايمان آوردند، باران باريد، پس از آن باز كافر شدند، خداي تعالي
قحط بر ايشان گماشت، بدعاء الياس همه هلاك شدند، و حق تعالي الياس را با
خضر حيات بخشيد به خوردن آب حيات تا نفخ صور. و اللّه اعلم بما في الصدور و
السلام.
داود النبي عليه السّلام
داود عليه السّلام پسر انسا بن عويد بن بعر بن سليمان بن فحنوق بن عمي
مادان بن ارم بن خضر بن برص بن يهودا بود [7] پدر داود را چهار پسر بود،
و بروايتي هفت و بروايتي سيزده. قصص نابي [8] چنين روايت ميكند: كه داود عليه السّلام، كهتر از همه بود،
[ (1، 2)] كذا في الاصل. [3] طبري (325) ابن ياسين بن فنحاص بن العيزار بن هارون بن عمران. مجمل (206) پسر قصي بن فينحاص بن العيزار بن هارون. [4] طبري: احلب. مير خواند: احب [5] طبري (326) و كان اسم امرأته ازبل [6] كذا في الطبري (ص 328) مير خواند (110) اخطوت. [7] طبري (337: 1) داود بن ايشي ابن عوبد بن باعز بن سلمون بن نحشون بن
عمي نادب بن رام بن حصرون بن فارص بن يهوذ بن يعقوب. تورات. (راعوث- 4)
داود بن يسي بن عوبيد بن بوعز بن سلمون بن نحشون بن عميناداب بن رام بن
حصرون بن فارص. [8] اصل: ناي (ر: 4).