responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 350

و خزاين) پسر (او) سلطان سيف الدين را تصرف كرد، [1] و جمله نفايس و اموال و ظرايف [2] چه بضرورت چه باختيار بامراء و اكابر و اراذل داد و ممالك غور را در تصرف آورد [3] و قوت و مدد او از متمردان ولايت كشي بود، و اين ملك ناصر الدين بر زنان و جواري ايلاع تمام داشت و بعضي از جواري و سراري حرم سلطان علاء الدين را در خدمت خود آورده بود و تعلق ميكرد.
چون سلطان علاء الدين از خدمت سنجر باعزاز و اكرام [وافر] روي بر سمت ممالك غور نهاد و بولايت جبال هرات رسيد، خبر وصول رايات او بحضرت فيروز كوه آوردند، رعب و سياست او همه دلها را در ورطه خوف انداخت، جمعي كه باخلاص دولت علائي مخصوص بودند در خفيه آن كنيزكان (علاء الدين) را كه در حرم ملك ناصر الدين بودند، اغرا (كردند) و تحريص نمودند، تا فرصت جستند و بوقتي كه ملك ناصر الدين بر بستر خفته بود، بالشت مسند بر روي او نهادند، و (بر) چهار طرف بالشت بقوت [جمعيت] فرو گرفتند تا هلاك شد، رحمة اللّه عليه، و اللّه اعلم باحوال العالم و الصلاة علي محمد و آله و سلم.

السادس عشر السلطان سيف الدين محمد بن حسين [4]

چون سلطان علاء الدين از دنيا نقل كرد، پسر او سلطان سيف الدين محمد باتفاق جمله ملوك و اكابر و امراء غور بتخت فيروز [ه] كوه بنشست، و او پادشاه جوان و صاحب جمال بود، و كريم طبع و عادل و رعيت‌پرور چاكر نواز و بخشنده و زرپاش (و باذل) و دريادل و متواضع و رضا طلب و ديندار و سني و در اسلام صلب بود.
چون بتخت بنشست، اول رد مظالم كرد و هر تعدي و ظلم و جور كه پدرش كرده بود باز طلب فرمود، و بر قاعده انصاف و جاده معدلت به آخر رسانيد و آن رسل كه از ملاحده الموت آمده بودند، و در سر هر كس را به بطلان و بدعت و ضلالت [5] دعوت كرده بودند [6] باز طلب فرمود (و) جمله را


[1] مط: را در تصرف آورد
[2] مط: و ظرايف و خزاين و ذخاير
[3] مط: غور را ضبط كرد.
[4] مط:
سيف الدين محمد بن علاء الدين حسين. راورتي: سلطان سيف الدين محمد بن سلطان علاء الدين الحسين.
[5] مط: و ضلال
[6] مط: مي‌كردند.
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 350
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست