ثعبان
شد. سيوم ... آن جادو فرو خورد [1] چهارم بهر گاه كه دست باز كردي، چون
آفتاب تابان بودي. و پنج ديگر ملخ، و شبش، و غوك، و خون شدن آبهاء قبط، و
طوفان، و هم شگافتن دريا، يازدهم دوازده چشمه آب از يك سنگ بضرب عصا،
دوازدهم سايه باني ابر در تيه، سيزدهم فرود آمدن من و سلوي به بني اسرائيل.
و جز اين معجزات ديگر هم بود، و او را عمر صد و بيست سال بود.
يوشع
يوشع بن نون بن افراهيم [2] بن يوسف، خليفه موسي بر بني اسرائيل،
بروايت حسن در حال حيات موسي عليه السّلام پيغامبر شد، چون موسي به حميت در
وي [3] بد يد تمناء موت كرد، و بروايت بعضي خواهرزاده موسي بود، ذو
الكفل او بود، و او با موسي در طلب خضر همراه بود، چون موسي و هارون در تيه
برحمت حق پيوستند، و او با بني اسرائيل بيامد، شهر بلغا [4] را از دست
جباران عما لقه بيرون آورد، و جمله عمالقه را بكشت، و سي و يك ملك را كه در
زمين شام بودند بكشت، و چهل سال پيغامبر بود، و همه ملك او چون برفت، كانو
بن نوقيا [5] كه پسر خواهر موسي بود، بر بني اسرائيل خليفه كرد، و او
چهل ساله بود، پسر خود يوسافاس را خليفه كرد، و اين يوسافاس در جمال مثل
يوسف بود، چهل سال ديگر بعد از آن او بود.
[1] اصل: سيوم هروان آن جادو الخ، ولي عبارت مبهم است، در حاشيه كتاب چنين تصحيح شده: تمام تعبيه و مات سحره را فرو خورد. اين عبارت مصحح نيز مغشوش است، و شايد عوض مات (حيات) جمع حيه بمعني مار باشد. [2] تورات سفر يوشع: افرايم. مجمل (ص 204) افرائيم. ابو الفدا و مسعودي:
افرايم. طبري (ص 306) يوشع بن نون بن افراييم بن يوسف.: گزيده (ص 49) يوشع
بن نون بن النساناخ بن عمهور بن ليدان بن شوبلح بن افرائيم. [3] در
اين جا بالاي كلمه (در) از طرف كدام شخص (بر) نوشته شده. قصه حميت و تمناي
مرگ در بين اصحاب قصص مشهور است، ديده شود طبري (305) و غيره. [4]
كذا. مسعودي (29- 1) فافتتح بلاد اريحا من ارض الغور و هي ارض البحيرة
المنتنه تورات: اريحا. مجمل (ص 205) بالعه. طبري: اريحا. [5] كذا في الاصل، شرح آن گذشت.