موسي
عليه السّلام را خبر كرد، از مصر به مدين [1] آمد، و ده سال شباني مهتر
شعيب كرد، و دختر او را بخواست، و بدو وحي آمد، و او را بفرعون فرستاد، و
او را دو معجزه داد، يد بيضا و عصا. و فرعون او را تكذيب كرد، و سحره بد و
ايمان آوردند، و موسي بفرمان او از مصر با بني اسرائيل بيرون آمد، و فرعون
در عقب او روان شد بلب بحر قلزم، حق تعالي او را در بحر راه داد، و فرعون
غرق شد، و قارون پسر عم موسي عليه السّلام بود و مال بسيار داشت، كه چهل
مرد كليد گنجهاء او را از زمين برگرفتندي. با موسي خلاف كرد، و بدعاء موسي
بزمين فرو رفت. موسي را فرمان آمد كه بشام ميبايد رفت، بدعاء بلعم باعور
در ميان تيه بماند، و معجزات بيشمار در تيه ظاهر شد، و بني اسرائيل چهل
سال در تيه بماندند، و عصا، و تورات و من و سلوي، و دوازده چشمه آب ظاهر از
يك سنگ خورد، و بقره، و قتل عاج بن عوج بن عنق، عبادت گوساله، همه در تيه
بود، و هارون پيش از موسي بسه سال برحمت حق پيوست، و او صد و هژده ساله
بود، و بيك سال از موسي مهتر بود. و چون موسي صد و بيست ساله شد برحمت حق
پيوست، و يوشع بن نون را بر بني اسرائيل خليفه كرد، و بروايتي موسي و يوشع و
كالو [2] و توساقان بن حزقيل [3] همه در ملك ضحاك بودندي، و بروايتي
بعد از ضحاك پانصد سال در ملك منوچهر و بروايتي در عهد بهمن. و معجزات
موسي آن بود كه از نزديك فرعون الكن رفت و صحيح باز آمد، دوم عصاء او[1] اصل: مداين، ولي مدين اصح است. [2] در صفحات ما بعد اين كتاب كانو آمده، ولي طبري (ص 323) كالب بن
يوفنا، و مجل (ص 205) كالوب بن يوفنا، و قاموس العهد (ص 711) بن يفنه به
تشديد نون، و مسعودي: كالب بن يوقنا بن بارض بن يهوذا آورده. [3] اصل: حرقل كه صحيح آن حزقيل است و شرح آن ميآيد.