ملك شهاب الدين [2] محمد، برادر سلطان سام بود [3]، و ولايت مادين
كه خطه او بود، و ولايتي از اطراف غور (است) باتفاق برادران بعد از وفات
پدر رحمه اللّه بدو داده بودند، و او را دو پسر بود، يكي [را] ملك ناصر
الدين حسين [نام بود] كه در غيب سلطان علاء الدين حسين بخراسان [گذاشت] و
در خدمت درگاه سنجري، بحضرت فيروزكوه او را بتخت نشاندند، چنانچه ذكر او
بعد ازين بتحرير رسد [4]، و دوم ملك سيف الدين سوري بود، كه بعد از وفات
پدر، بجاي پدر بنشست به ولايت مادين، و اين سيف الدين سوري را سه فرزند
بود يكي دختر و دو پسر، و آن دختر مهتر از برادران بود، و او در حكم سلطان
شهيد غازي معز الدين سام بود انار اللّه برهانه و سلطان غازي را ازو هم
دختري بود، كه در بكارت برحمت ايزدي رفت [5] (و تربت او بحضرت غزنين
است) [اما] (از) ان دو پسر (ملك سيف الدين سوري) يكي شهاب الدين علي ماديني
بود، كه بر دست تركان خوارزم (در عهد استيلاي ايشان) شهادت يافت، و دوم
پسر ملك ناصر الدين ابو بكر بود. و اين كاتب در شهور سنه ثمان عشر [6] ستمائة خدمت او را بولايت گزيو [7] و تمران دريافت، و از وي آثار
مروت مشاهده كرد، دران عهد اين داعي يكي از بنات اكابر اقرباي خود در حباله
خود ميآورد [8]، و آن اول حال جواني بود، هم دران سال كه چنگيزخان
ملعون از آب جيحون عبره كرد بطرف خراسان، و عزيمت غزنين داشت. القصه از
خدمت ملك ناصر الدين ابو بكر عليه الرحمه داعي اسپي التماس كرد و حال تزويج
يكي از اقرباي خويش [9] بنظم بر راي او عرضه داشت (در) جواب آن قصه و
نظم اين رباعي بگفت
[1] مط: بن حسين ملك ما دين غور. راورتي: ملك شهاب الدين محمد خرنك بن الحسين ملك ما دين غور. [2] حاشيه مط قرار يك نسخه: ناصر الدين راورتي: ملك شهاب الدين محمد خرنك [3] مط: برادر سلاطين بود [4] مط: انجامد [5] مط: پيوست [6] در يكي از نسخ ماخذ مط: ثمان عشرين [7] در نسخ راورتي كريو، كيو، كزبو كه صحيح آن گزيو است و اكنون مردم گزو
خوانند و گزاپ نويسند، و در تشكيلات موجوده مربوط ارزگان ولايت قندهار
است، و در نزديكي اجرستان (و جيرستان تاريخي) واقع است. (ر: 30) [8] مط: آورده بود [9] مط: خود.