مدام
خصومت با هم ميبود، اهل اسلام و اهل شرك را، چنانچه كوشكي با كوشكي [1]
ديگر جنگ داشتي، و مدام منازعت كردندي، و بسبب حصانت جبال راسيات كه در
غور است هيچ غيري را با ايشان [2] استيلا نميبود، و سر جمله منديشيان [3] شنسباني امير سوري بود، و در غور پنج باره كوه بزرگست و عالي [4]،
كه اهل غور اتفاق دارند، كه از راسيات جبال عالم است، يكي از آن زار مرغ
منديش است [و چنين تقرير كردند] كه قصر [5] و دار الملك شنسبانيان در
دامن آن كوه كنند و گويند: كه سيمرغ زال زر، را كه پدر رستم بود، دران كوه
پرورده است، و بعضي از ساكنان دامن آن كوه (چنين) تقرير كنند: كه در سنين
كه ميان خمسمائه و سمائه بود، از ان كوه آواز ناله و تعزيت آمد، كه زال زر
در گذشت. كوه دوم سرخ غر [6] نام دارد، هم در ولايت منديش [7] است
بحدود تجيز [8]. كوه سيوم [در] اشك [9] است ببلاد تمران، كه عظمت و
رفعت آن زيادت از همه بلاد غور است، و بلاد تمران در شعاب و اطراف آن كوه
است. و چهارم كوه ورني [10] است كه بلاد داور و والشت [11] و قصر
كجوران [12] در شعاب و اطراف اوست. و پنجم كوه روئين [13] است در
بلاد غور با حصانت و رفعت تمام، و گفتهاند: كه پنجم فج خيسار [14] است
كه طول و امتداد[1] مط: كوشك با كوشك جنگ داشتي. راورتي: كوشك با كوشك [2] مط: بديشان. [3] اصل: بلنديشيان [4] مط: بزرگ و عالي است. [5] راورتي: كه كوشك و دار الملك شنسبانيان در دامن آن كوه است [6] اصل: سر حصر. پ سر خصر. مط: سر خصر. راورتي گويد: كه
در يك نسخه كهنه سرخ غر نوشته شده، و در ديگر نسخ بصور مختلف سرخضر، سرخف
سرحضر، سرحفر، سرحصر، سرحضر آمده، كه از همه سرخ غر بصحت اقرب بنظر ميآيد،
و غر در پنبتو بمعني كوه است. [7] اصل: لمنديس [8] مط: تخبر. متن راورتي: تجير كوه. پ: در حدود بجز. نسخ قلمي راورتي: تخير، تخر، تجز، تحر، جين، تجين، چين. [9] پ: در، ندارد [10] مط و پ: وزني. راورتي: ورني. [11] راورتي گويد: كه در بعضي نسخ داور و والشت است، و در نسخه پترسبورگ
غور و والشت آمده، و به (كورو والشت) بيهقي نزديكي دارد، كه بين غزني و
منديش واقع بود، كذا در بعضي نسخ زاريستان يا والستان هم آمده، و راورتي
چنين خوانده: كه بلاد داور و زاوليست. براي تطبيق و تصحيح (ر: 27 و 28) آخر
كتاب. [12] مط: كحوران (ر: 27 و 28) پ: كوران [13] مط: روين. پ: رواين. [14] مط: فج و خيسار.