الطبقة السابعة عشر السلاطين الشنسبانيه و ملوك غور (انار اللّه براهينهم) [1]
[بسم اللّه الرحمن الرحيم] الحمد للّه مكون الظل و النور، و مقدر الكمون
و الظهور، و الصلاة علي (نبيه) محمد صاحب الكتاب المسطور. و السلام علي
آله و اصحابه سادة- القري و قادة الجمهور. اما بعد: فهذه ذكر السلاطين
الشنسبانية و ملوك الغور. چنين گويد بنده اميد وار برحمت سبحاني [2]،
منهاج سراج جوزجاني [3] عصمه اللّه من الغفلة و الفتور، كه اين صحايف
لمعهايست از خورشيد دودمان سلاطين منصور، و با كورهيي از شجره طيبه ملوك
جبال و غور، طيب اللّه ثراهم و جعل الجنة [4] مثواهم، بر سبيل نمودار،
از اول صبح دولت و ضحوه اشراق سلطنت، و سلسله نسبت عاليه ايشان، تا انتهاء
فرماندهي آن خاندان شهرياري، و ختم ملوك آن دودمان جهانداري رحم اللّه
الماضين منهم، چنانچه استادان ما تقدم در تواريخ ذكر كردهاند، تا كسوت اين
مجموع بذكر فايح ايشان معلم و مطرز گردد [5]، و بعضي از حقوق ايادي آن
سلاطين با داد [6] نور اللّه مرقدهم از ذمه اين ضعيف و خاندان امانت او
گذارده شود [7] و ناظران را فايده باشد (انشاء اللّه تعالي) و باللّه
التوفيق و اليه السداد. بدانكه ملك الكلام مولانا فخر الدين مباركشاه
المروزي طاب ثراه [8] نسب نامه اين سلاطين نامدار در سلك نظم كشيده است،
و آن جواهر را در سمط [9] صحت انتظام داده، و سر سلك [آن] لآلي را بصدف
شرف پادشاهي ضحاك تازي باز بسته، و از عهد اين سلاطين تا باول دولت ضحاك
تازي جمله ملوك (را پدر به پدر) ذكر كرده، و اين داعي كه منهاج سراج است
[1] اشارات اعجاميه كه بعد ازين ميآيد، مطابق شرح مقدمه كتابست. در نسخه
مطبوعه كلكته بعد از طبقه (11) همين طبقه (17) طبع شده و پنج طبقه بيني را
حذف كردهاند [2] اصل: سبحانه [3] اصل: جرجاني [4] مط: الجنان [5] اصل: كردند. [6] مط: با نام [7] مط: گردد [8] مط: طاب مرقده، درباره مباركشاه (ر: 63) [9] اصل: سمت.