نويسنده
اين كتاب [1]، در حرم محترم خداوند ملكه جهان زبيدة العصر و الزمان
جلال (الدنيا و) الدين سلطان الملكات في العالمين ماه ملك بنت سلطان السعيد
غياث (الدنيا و) الدين ابو الفتح محمد بن سام قسيم [2] أمير المؤمنين
انار اللّه برهانه [3]، در شهور سنه اثني [4] و ستمائة، در پيش تخت
معظم او در نظر آورده است، و آن ملكه جهان اين ضعيف را در حجره [5]
پادشاهي خود، چون فرزندان در پرورش پادشاهانه داشتي، و شب و روز باصغر [6] سن در حرم او بودي، و در نظر مبارك [7] او تربيت يافتي و آن پادشاه
[زاده] را مناقب بسيار است: اول آنچه در تتق بكارت (از دار فنا بدار بقا)
نقل كرد. دوم حافظ كلام اللّه بود. سيوم آنچه اخبار شهادت تمامت در حفظ
داشت. چهارم آنچه [8] در سالي يكبار قيام آوردي، و تمام قرآن در دو ركعت
نماز ختم كردي. و پنجم آنكه چون پدرش سلطان غياث الدين محمد سام برحمت حق
پيوست، مدت هفت سال روشنائي آفتاب روزي بر وي نتافت، و درين مدت بر سر مصلا
معتكف و منزوي بود، رحمة اللّه عليها (رحمة واسعة و ارزقنا شفاعتها). حاصل
الامر ملك الكلام فخر الدين مباركشاه اين نسب [9] نامه را باسم سلطان
علاء الدين حسين جهانسوز در قلم آورده است [10] و در ابتداء اين روايت
از لفظ اين زبيدة الزمان و خديجة الاوان [11] ملكه جلالي طاب مرقدها
شنيدم: كه چون بعضي (از) كتاب و تاريخ در نظم آمد، مگر بسبب تغير مزاجي كه
فخر الدين مباركشاه را ظاهر شد، اين نظم را مهمل بگذاشت تا چون تخت مملكت
بشكوه و فر همايون سلطان غياث الدين محمد سام زيب و جمال گرفت، اين تاريخ
بالقاب مبارك او مزين گشت و تمام شد، و او چنين ميگويد [12]، و اللّه
اعلم بالحقيقة: كه ايشان را شنسبانيان خوانند، به نسبت پدري [گويند] كه بعد
از نقل فرزندان ضحاك در بلاد غور بزرگ شد و شهم و قوي رسيد و نام گرفت و
غالب ظن آنست: كه در عهد خلافت[1] مط: سراج است، آن كتاب را در حرم ... [2] مط: قيم [3] مط: براهينهما [4] مط: اثنين [5] كذا در اصل و پ و مط. شايد حجر باشد [6] مط: در اصغر سن [7] اصل: و در نظر مبارك شاه او [8] مط: آنكه. [9] اصل: نسبت. مط: نسب [10] مط: جهانسوز بنظم كرده است. [11] مط: خديجه دوران [12] مط: راوي چنين روايت كند.