از
پيش او منهزم برفت، و كشلوخان تتار از طرف تركستان آمده بود، ناگاه برو
زده، او را اسير كرد، و ملك خطا تمام سلطان محمد را مسلم شد، و سلاطين خطا
(و) سمرقند و سلاطين افراسيابي را جلا فرمود، و بعضي را شهيد كرد، و از
آنجا بطرف عراق آمد و ممالك عراق و آذربايجان و فارس او را مسلم گشت، و
اتابك سعد را در مصاف بگرفت چنانچه بتقرير پيوسته است، و اتابك يوزبك منهزم
شد (و بر تخت عراق پسر خود سلطان ركن الدين غوريشانستي [1] بنشاند، و
الغ خان ابي محمد را اتابك و نايب او فرمود، و ملوك غور را نامزد كرد و
بازگشت) [2] و بطرف باميان براند مغافصة [3] سلطان جلال الدين علي
سام باميان را بگرفت و شهيد كرد و بازگشت و در سال سنه اثني عشر و ستمائة
از ما وراء النهر بجانب غزنين آمد و بمغافصه [3] مملكت غزنين را مسلم
كرد، و سلطان تاج الدين يلدز از جانب سنگ سوراخ [4] بجانب هندوستان رفت،
و ممالك غزنين و زاولستان و كابل تا لب سند در ضبط امراء خوارزم آمد، و
خانسالار را بغزنين [5] بنشاند و ممالك غزنين و بلاد داور و جروم [6]
و تخت هر دو سلطان غياث الدين و معز الدين محمد سام طاب مرقد هما به پسر
مهتر خود سلطان جلال الدين منكبرني داد و بجانب ما وراء النهر بازگشت، و در
سال سنه خمس و عشر و ستمائة بجانب تركستان در عقب قدرخان كه پسر نويان [7] تتار بود براند، تا به قعر تركستان بطرف شمال برفت، چندانكه زير قطب
شمالي برسيد تا بموضعي كه بياض صبح صادق ميشد، و روز طالع ميگشت و بجهت [8] و جوب نماز خفتن فتاوي درين [9] معني علما [10] و مفتيان بخارا
آوردند، كه چون بياض غايب نميشود، نماز خفتن واجب شود يا نه؟ باتفاق جواب
نبشتند: كه نماز خفتن[1] پ: غورنسانستي. راورتي: مانند متن [2] جمل بين قوسين در اصل نبود از (پ) گرفته شد [3] اصل: معافضه كه صحيح آن مغافصه است و معني آن اخذ فجائي باشد. [4] ر: 62 [5] در اصل و پ: ببحرين؟ در ترجمه راورتي چنين است و خانسالار كريز را بغزنين بنشاند. ولي نام اصلي اين شخص كربر است. [6] اصل: حروم. پ: حزوم كه صحيح آن جروم است بمعني گرمسير [7] اصل: كه پسر نويان پار بود؟ راورتي: كه پسر يوسف تتار بود، پ: نويان تتار و نويان بمعني امير و شهزاده است. [8] پ: بجهت ندارد. [9] اصل: در معني. پ: درين معني. [10] اصل: بلعمان؟ پ: علماء