طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) - سراج جوزجانی، منهاج الدین

نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین جلد : 1 صفحه : 289

كه نزديك كفار افرنج مكتوبي مخفي بنويس! كه ما و لشكر ما، شاميان را مدد نخواهيم كرد، و معونت واجب نخواهيم داشت، شما را بطرف ايشان ببايد رفت و قوت كرد، و اين بلا [1] را دفع گردانيد، غنايم ايشان جمله شما را مسلم. في الجمله مصريان خواستند، تا لشكر شام را بچنين غدري بدست لشكر روم و كفار افرنج باز دهند، بحكم اين مكتوب و التماس، كفار افرنج روي بقتال و دفع لشكر شام آوردند، و عدد لشكر كفار هشتاد هزار مرد بود، و عدد لشكر شام هفتصد سوار. چون هر دو لشكر بهم رسيدند و قتال و صيال [2] آغاز كردند، لشكر شام را از سبب قلت عدد طاقت نبود، بضرورت منهزم شدند، و از مصر جنگ كنان در گريز شدند، تا بموضعي بيامدند، كه آن موضع را بلبيس [3] گويند، و آن موضع را ربضي و حصاري بود بحصن پناه جستند و حصاري شدند، و لشكر كفار افرنج درد ور آن حصار لشكر گاه كردند، و منزل ساختند، و استعداد گرفتن حصار آغاز نهادند. چون لشكر شام، حال اضطرار خود و محصر شدن، و غدر علويان مصر و آن جمله مشاهده كردند، خلاص را طريقي انديشه نمودند ملك اسد الدين و صلاح الدين گفتند: تدبير خلاص جانبازيست يا ملك يا هلك، و با هم اتفاق كردند، و دست در چنگ توكل زدند و باعتصام باري تعالي و تقدس، دل از جان شيرين برداشتند، و يكبار ناگاه از آن موضع بيرون آمدند و جهاد آغاز نهادند، نصرت آسماني در رسيد، و وعده كذلك حقا علينا نصر المؤمنين [4] مدد فرستاد و لشكر كفار منهزم شدند، و انصار حق پيروزي يافت، و از آنجا تا بدر مصر و حوالي از كشته پشته كردند.
و الحمد للّه علي نصرة الاسلام.
لشكر اسلام با چنين فتحي يكسر بدر مصر آمدند، وزير مصر كه شاور نام بود شرايط استقبال بجاي آورد، چندانكه نظر صلاح الدين بر وي افتاد بدست مبارك خود، در پيش ملك اسد الدين بزخم شمشير سر شوم او را

[1] اصل و پ: اين بلاد.
[2] صيال: به كسره يا فتحه اول، قهر و غلبه
[3] اصل: بلياس.
راورتي: تلبيس. پ: بلبيس كه در مختصر الدول ابن العبري در جمله شهرهاي مصر مي‌آيد، شايد بانياس باشد، كه هم درين كتاب ديده مي‌شود.
[4] و كان حقا الخ، قرآن، الروم 47.

نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین جلد : 1 صفحه : 289

فرمت PDF

شناسنامه

فهرست