ناصر الدين پادشاه عادل بود، دختر ملك خراسان عمر مرغني [2]، كه
عايشه خاتون نامداشت در حكم او بود، و او را فرزندان شايسته بودند، و چند
كرت از سيستان با لشكر بخدمت سلطان غياث الدين محمد سام پيوست بخراسان، و
در وقت فتح نشاپور در خدمت بارگاه بود، و او ملك نيكو سيرت و عالمپرور بود
و با خلق بعدل و احسان و لطف روزگار گذرانيد و در عهد پدر خود ملك تاج
الدين بخلافت و نيابت پدر در ممالك نيمروز تصرفات كرد، و از بيرون نهر
سيستان بكنار هيرمند قصري رفيع و منيع بنا كرد، و مدتي ملك راند، و هم در
حيات پدر برحمت حق پيوست و السلام.
[1] راورتي: بن ملك تاج الدين [2] اصل: مرعني. راورتي: مرغني، و المشهور عز الدين عمر مرغني و به قرار
تاريخ مفصل ايران ج 1: مرغيني. درين باره مرا شرحي است كه ذيلا نوشته
ميشود: نام ملوك مرغني در طبقات چندين بار ذكر شده كه از آن جمله است، ملك
عثمان مرغني برادر عمر مرغني و فرزند ملك عثمان كه ملك ركن الدين نامداشت و
در خيسار حكمدار بود و منهاج سراج هم پيش از سفر هند با او محشور و از
رجال دربار وي بود. لقب ملك عثمان تاج الدين و لقب عمر عز الدين است اين
دو برادر از دودمان معروف مرغنياند كه در عصر سلاطين غور شهرتي داشتند و
مراتب وزارت را حايز بودند. سيفي هروي در تاريخنامه هرات مينويسد: كه اين
دو برادر از نبيرگان ملك كرت بودند ولي منهاج سراج درين مورد شرحي و اشارتي
ندارد و باتفاق جمهور مورخان: ملك ركن الدين خواهرزاده خود ملك شمس الدين
محمد مهين بن ابو بكر كرت را بجانشيني خويش برگزيده بود كه همين شمس الدين
جد بزرگ ملوك آل كرت است و شايد كه شمس الدين را در نسب پدري نيز با دودمان
اجداد مادري خود نسبت و پيوندي باشد. اما كلمه مرغني را كه مورخان قديم
به همين صورت ضبط كردهاند مرحوم عباس اقبال آنرا (مرغيني) بزيادت (ي) بعد
از (غ) نوشته (ديده شود تاريخ ايران ج 1 ص 367) ولي بنظر من (مرغني) اصح
خواهد بود زيرا شيخ عبد اللّه فامي مولف تاريخ هرات در مدح عز الدين عمر
مرغني قصيده دارد كه سيفي در تاريخ هرات چند بيت آنرا نقل كرده: ايام شد مساعد و اميد شد غنيدر عهد عز الدين عمر آن شاه مرغني فرخنده خسروي كه زكحل سخاي اودارد هميشه ديده حاجات روشني در عهد او قضا نكند عزم پر دليو از بيم او فلك نكند راي توسني بيشبهه
روز سخا و گه مصافاو راست بزم ماتمي و رزم بيژني ازين چند بيت و قافيت آن
پديد ميآيد، كه بجاي مرغيني همان مرغني اصح است چه مرغيني را نميتوان با
(مرغني- غني- توسني- بيژني) و غيره قافيت كرد.