responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 278

عزيز داشتندي، و در بارگاه او تذكير و مسئله فرمودندي، ملك شمس الدين فرمان داد، تا مولانا منهاج الدين عليه (الرحمة) در بارگاه او مسئله گويد.
چون علماء حاضر شدند، مولانا منهاج الدين رحمة اللّه عليه در بارگاه مسئله خارج گفت، چون نكته تمام شد، قوام الدين زوزني خواست تا بسفاهت [1] مولانا منهاج الدين بيرون آيد او را بشكند گفت: ما ذكر بزرگي شما و علم و شهرت شنيده بوديم، اما اين قدر بايستي، كه در بارگاه اين چنين پادشاه مسئله خارج بحث گفته نشدي. مولانا منهاج الدين چون ديد، كه او سر سفاهت و بي ادبي دارد گفت: مولانا قوام الدين! قصه دراز نمي‌بايد كرد، تو عين نجاست بودي، من ترا بديدم، مرا اين مسئله ياد آمد، قوام الدين ازين جواب بشكست و ملك شمس الدين را تبسم چنان غالب شد، كه بر روي چهار [2] بالش سياه بغلطيد. آن روز امام اوحد الدين بخود حالي كرد، و آن مسئله را جلوه داد، و آن پادشاه در حق مولانا منهاج الدين عواطف فراوان فرمود، و مدتها آن پادشاه ملك راند و درگذشت. رحمة اللّه عليه. و اللّه اعلم.

الرابع الملك السعيد تاج الدين حرب محمد [3]

پادشاه بزرگ عالم و عادل، و عالم نواز رعيت‌پرور بود، و او را فرزندان بسيار بودند، و پسر او در حيات او بتخت نيمروز رسيد، چنانچه بعد ازين در قلم آيد انشاء اللّه تعالي. اول حال آن بود: كه چون ملك شمس الدين عم او بتخت نشست، پدر او را ميل كشيد و برادران ديگر را بكشت، خواهري بود ملك شمس الدين را كه عمه ملك تاج الدين حرب بود، و مكنت تمام داشت چون تعدي و ظلم ملك شمس الدين بسيار شد، خلق از دولت او سير آمدند و دست بدعا برداشتند. جماعتي از امرا و اكابر ملك نيمروز بدان ملكه كه عمه ملك تاج الدين بود استعانت كردند، و در تغيير ملك تدبير نمودند.


[1] پ: سفاحت
[2] اصل: جهارن
[3] راورتي: حرب بن محمد. در حاشيه گويد: كه مطابق به فصيحي نامش: تاج الدين حسن بن عز الملك است و بروايتي: ملك تاج الدين حرب بن عز الملك.
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 278
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست