الحمد للّه الذي جعل قلوب انبيائه كنوزا، و صدور اوليائه لكنوز محبته
محوزا. و الصلاة علي محمد الذي قدر بعثه لختم الرسل بروزا، و علي آله و
اصحابه ظهورا و رموزا. اما بعد چنين گويد: بنده ضعيف ترين بندگان
سبحاني، منهاج سراج جوزجاني عصمه اللّه عن التواني، كه چون اين طبقات باسم
سلطان معظم شهنشاه سلاطين ترك و عجم ناصر الدنيا والدين ابو المظفر محمود
بن السلطان التتمش خلد اللّه ملكه و سلطانه و عظم شانه نبشته ميآيد، كه
ذكر ملوك و طبقات ايشان در قلم ميآيد، ملوك نيمروز كه پادشاهان عالم و
عادل بودهاند و ملوك فاضل غريب نواز، و از عهد سنجري تا بدين عهد كه آن
ممالك بتعدي و تاراج كفار چين خراب شد، آن ممالك بشكوه و عدل و شهامت و بذل
ايشان مزين بود، خواستم تا قدر امكان آنچه سماع بود، و آنچه مشاهده افتاد
در قلم آرم، تا ناظران را و مولف را، و آن ملوك را ذكر خير باقي ماند، و
دعاء اين پادشاه موجود باشد و اوصافي كه نسب ايشان از امراء ما تقدم در
تاريخ بصحت معلوم نشد. حق تعالي بر همه رحمت كناد، و دولت سلطان جهان ناصر
الدنيا و الدين، سلطان السلاطين را مخلد داراد.
الاول طاهر بن محمد
ثقات چنين روايت كردهاند: كه چون دور سلطنت محموديان بخاندان سلجوقيان
نقل شد و امرائي كه در كورند [1] سيستان بودند قوت گرفتند، بخدمت سلاطين
الب ارسلان و ملكشاه پيوستند، و ممالك نيمروز در تصرف ايشان آمد، و آن
بلاد را ضبط كردند، چون تخت سلطان بفر همايون سنجري تزيين يافت، ممالك
نيمروز بامير طاهر رسيد، در خدمت آن حضرت آثار اخلاص نمود، و سرائي در
سيستان كه در امارت بود بنا فرمود، و رسوم ملك داري وضع كرد
[1] كذا در اصل و پ. بظن قوي بايد كور باشد كه جمع كوره است بمعني ناحيت و
اين معرب خوره پهلويست كه در زمان قبل از اسلام، مملكت را به كورتها يعني
ولايات تقسيم ميكردند.