responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 255

لشكر را فرمان داد، تا همانجا توقف كنند. سلطان ملكشاه تنها با يك ركابدار بدان موضع رفت، و از اسپ پياده شد، و بدان موضع كه تختگاه فرعون بود، دو ركعت نماز گذارد، پس روي بخاك نهاد و مناجات كرد: كه خداوندا! بنده‌يي را ملك مصر دادي، دعوي أنا ربكم الاعلي [1] كرد برين موضع، اين بنده ضعيف را ممالك شرق و غرب كرامت كرده‌يي، آمدست و روي بر خاك نهاده ميگويد: سبحان ربي الاعلي، سزد از كرم و فضل، كه برين بنده رحمت كني! و سر از سجده برداشت و مراجعت فرمود، و در شهر مصر نرفت و بخراسان باز آمد.
اين حكايت از حسن آن پادشاه غازي و عادل آورده شد. يك حكايت ديگر از آن پادشاه در منتخب تاريخ ناصري آورده است: كه جماعتي از قهستان بنزديك نظام الملك عرضه داشتي نوشتند: كه يكي از مالداران در گذشته است، و جز يك خواهر زاده هيچ وارث ديگر ندارد، و مال بسيار مانده است، بيت المال را شايد. نظام الملك اين معني بفرصت بر ملكشاه عرضه كرد هيچ جواب نيافت تا سه كرت، پس ملكشاه بفرمود فردا جواب بگويم، ديگر روز بشكار رفت، نظام الملك از حرص توفير بيت المال در عقب برفت، ملكشاه را گذر بر سر بازار لشكر افتاد. چون از شكارگاه بازگشت يكي را از خواص خود فرمود: كه گرسنه‌ام، و در بازار تتماج [2] ديدم، مرا آرزو شد برو چندانچه يابي جمله بخر و بيار! چون به لشكرگاه نزديك رسيد بر بالاء زميني بر آمد و فرو نشست، تا آن تتماج را بياوردند. جمله ملوك را فرو نشاند تا بخوردند، و طبق بزرگ بود، و زيادت پنجاه كس از ملوك و امراء و خدام ايشان را بس كرد، چون برخاست پرسيد كه بچند خريده بودي؟ روي بر زمين نهاد و گفت: به چهار دانگ و نيم زر. پس پرسيد كه جمله سير شديد؟
گفتند: سير شديم از دولت شاه. سلطان ملكشاه از خاصگي خود زر داد قيمت آن بشنيد، روي بنظام الملك كرد و گفت بنده ضعيف چون ملكشاه و وزيري چون تو نظام الملك و چندين لشكر، به چهار دانگ و نيم سير شدند اكنون در مال يتيمان طمع كردن بي مروتي باشد، هر كه مال الفخت [3]
[1] قرآن، النازعات
[2] بضم اول نام آش چهار پاره معروف تركي است (ديوان لغات الترك و لطايف).
[3] بمعني اندوخت (برهان).
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 255
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست