باتفاق
جواب گفتند: كه تو برادر خود را بظلم و ناحق كشتهيي! حق تعالي به مكافات
آن تعدي و ظلم، خواب از تو بستده است، درمان آن درد آنست: كه جمله كساني را كه بر قتل برادر تحريص نمودند بكشي، مگر قبول كند و راحت خواب باز دهد. عمرو
بن تبع آن حديث ايشان قبول كرد، و هر كه او را بران ظلم و قتل داشته بود
جمله را بكشت. مگر دو رعيتي كه او را از كشتن برادر منع كرده بودند و اين
جمله در عهد ملوك طوايف بود، بعد از عهد ذو القرنين. چون كشندگان برادر را
تمام بكشت، حق تعالي او را صحت بخشيد و خواب يافت، آن جمله بروايت مقدسي.
اما بروايت طبري عمرو هم دران بيخوابي شد. مدت ملك او بيست و سه سال بود.
الخامس عشر عبد كلال بن مرتد
عبد كلال بن مرتد [1]، بعد از عمرو پادشاه شد و قوت تمام گرفت، و از
اطراف مال بستد و جمع كرد و ممالك تبابعه ضبط كرد و در تصرف آورد و او در
عهد مهتر عيسي بود عليه السّلام. ايمان آورد و مدت ملك او هفتاد و چهار سال
بود، در عهد او كاري زيادت نبود، كه ذكر را شايد. و اللّه علي كل شيء
قدير.
السادس عشر تبع الاصغر
بن حسان بن تبع الاوسط. بعد از عبد كلال پادشاه شد در يمن، و ملك اجداد
خود در ضبط آورد، و قوت تمام گرفت. و در روايات آنست: كه يهود يثرب را
بكشت، و سبب آن بود: كه دو قبيله بودند از اصل انصار در مدينه، يكي اوس دوم
خزرج. اين دو قبيله بدست يهودان عاجز آمده بودند، و از يهودي پادشاه بود
در مدينه فطيون نام، مرد ظالم و ستمگار، عروس را كه بخانه شوهر بردندي
پيشتر نزديك فطيون آوردندي، تا بكارت او زايل كردي، آنگاه بخانه شوهر
بردندي. چون ظلم او بسيار شد، ملك بن عجلان الخزرجي [2] دختر خود را
بخصم [3] خود ميداد، آن دختر را به فطيون بردند، ملك عجلان لباس زنان در
پوشيد
[1] كذا. مجمل: عبيد كلال بن بلقين. حمزه: عبيد كلال بن مثوب. [2] اصل: الحررحي. [3] اصل: تحصم ميداد. پ: مانند متن.