responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 156

الرابع بهرام بن هرمز

بعد از پدر بتخت نشست، مرد عالم و عادل بود، و اطراف ممالك پدر را در ضبط آورد و با خلق نيكوئي كرد، و بيك روايت ماني زنديق و اتباع او را بكشت و پوست ماني پركاه كرد، و بر دروازه جنديشاپور بياويخت. و صاحب تاريخ مقدسي چنين آرد: اين بهرام هرمز باول مرد درشت و گران طبيعت بود و او را بهرام الصلف [1] خواندندي، و با خلق درشتي كردي، و خلق از وي هراسان شدندي، و بنزديك موبد موبدان رفتند، و از حال درشتي بهرام بازگفتند ايشان را فرمود: كه بامدادان هيچكس بدرگاه او نرود از خورد و بزرگ، تا تنها ماند. تا قدر مردان بشناسد، همچنان كردند.
بهرام از خواب برخاست، هر كرا از خورد و بزرگ طلب كرد، خورد و بزرگ را نيافت، خوف بر وي غالب شد، موبد موبدان بنزديك او آمد، تا حال به بهرام باز گفت. بهرام توبه كرد و با خلق نيكوئي كردن گرفت و مدة ملك او سه سال بود، و درگذشت و اللّه المحسن علي خلقه.

الخامس بهرام بن بهرام‌

بن هرمز. چون بتخت نشست، خود را شاهنشاه لقب كرد، مرد بزرگ بود بلند همت، و با كس در بارگاه تخت سخت نگفتي، مگر با يك حاجب از بزرگ منشي كه بود، اما با خلق عدل كرد. در عهد او ملك مضبوط بود و در حيات پدر سيستان داشت، پدرش بخواند، ولي عهد كرد، مدت ملك او بروايت تاريخ مقدسي چهار ماه بود، و بروايت طبري چهار سال، و اللّه اعلم بالحقيقه.

السادس نرسي بن بهرام‌

پس از بهرام بملك نشست، و بعد از هفتاد سال او را پسري آمد هرمز نام كرد، او را ولي عهد گردانيد، ممالك پدران مضبوط او بود، و با خلق نيكوئي كرد، و نه سال ملك راند، و در گذشت.


[1] صلف: تمدح بما ليس فيه او عنده و ادعي فوق ذلك اعجابا و تكبرا فهو صلف (المنجد).
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 156
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست