responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 154

بر سرو روي وي زيادت يك بدست [1] موي بود، او را بنزديك والي رستاخيز [2] بردند كه نام آن والي جوهر [3] بود، او را قبول كرد و بزرگ شد و هنر آموخت.
چون بزرگ شد، و داد و عدل كرد، شبي بخواب ديد: كه فرشته او را گفت: كه بيشتر ملك زمين بتو خواهد رسيد، و بيدار شد و در ضبط ممالك جهد نمودن گرفت و ملوك طوايف را منقاد خود گردانيد، و او مرد فاضل و نيكوروي بود و دلير. علماء مجوس را جمع كرد، تا كتب زرتشت كه ذو القرنين بسوخته بود و پريشان كرده جمع كردند، و بروم رفت و ضبط كرد، و ملوك ترك و هند او را مطيع گشتند، و بعد از دوازده سال كه از ملك او بگذشت، لقبش شاهنشاه كردند. چون اردوان را بگرفت لگد بر سر او ميزد تا بكشت. بس بزرگ شد و ممالك اقاليم ضبط كرد، و در اطراف ممالك خود، دوازده باره شهر معظم بنا كرد، و مدة ملك او چهارده سال و شش ماه بود و درگذشت. و اللّه اعلم بالصواب.

الثاني [4] شاپور بن اردشير

پادشاه نيكو راي و عادل بود، مادرش از اشكانيان بود، در ميان غنيمت اردشير گرفته بود، او بر وي عاشق شد، و از پدر خود بابكان او را پنهان گردانيده بود، كه ساسانيان را از بهمن اسپنديار عهدي بود، كه فرزندان خود را وصيت كردندي:
كه هيچكس را از اشكان زنده نگذارند. چون آن كنيزك اشكاني را پنهان كرد به هيچ وجه عشق از دل او نميرفت، عاقبت بر حكم وصيت بفرمود: تا آن كنيزك را بكشتند، در پنهاني آن مرد امين كه او را بكشتن كنيزك فرمان داده بود معلوم شد: كه آن كنيزك را از اردشير حمل است، فرزند داد، او را پنهان داشت تا فرزند ده ساله شد.
روزي اردشير بر تخت غمناك نشسته بود از بي فرزندي. آن مرد امين او را خبر داد، و از حال شاپور باز گفت، او را طلب كرد، و عزيزش گردانيد، و ولي عهد پدرش شد، و بر تخت نشست. بعد از پدر مملكت بر وي قرار گرفت، و بروم رفت


[1] بكسرتين وجب كه حالا بلست گويند.
[2] پ: رستا
[3] اصل: بردند، بعد از نام آن والي الخ ... پ: مانند متن. طبري نام والي را باختلاف روايات طيروزه يا جزمير نوشته.
[4] اصل: الثامن.
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 154
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست