بن اشكان. بعد از پدر بتخت نشست، و ملك حضر [1] را بشام فرستاد، و
بني اسرائيل را عذاب بسيار نمود، و بيت المقدس را خراب كرد، و همچنان خراب
بماند تا بعهد اسلام، چنانكه سنگي بر سنگي نمانده بود. شاپور مرد ظالم
دوست بود و قاهر و ضابط و كين كش بود. چون از ملك او چهار سال بگذشت، مهتر
عيسي عليه السّلام را به بيت المقدس ولادة بود و مدت ملك او شست سال بود
درگذشت. و اللّه الباقي.
الرابع گودرز
بن شاپور. پس از شاپور گودرز به تخت پدر نشست، و او را گودرز اكبر
گويند، مرد ضابط و نيكو عهد بود، بملك خود كه در ضبط داشت قانع بود، و مدت
ملك او ده سال بود درگذشت. و اللّه الدائم.
الخامس گودرز الاصغر
بيك قول سرسق نام بود، و بقول تاريخ طبري گودرز اصغر پسر گودرز اكبر بود
بقول ديگر ايران نام بود. نوزده ساله بود، كه بتخت نشست. بيست و يك سال
ملك راند، مرد جلد بود و با خلق نيكوئي كرد. و اللّه اعلم بالصواب.
السادس لرسي الاثغاني
چون بتخت نشست، با خلق نيكوئي كرد و ملك را ضبط كرد، و خصمان را مقهور
گردانيد و رسمهاء نيكو نهاد، و آئين دادگسترد، و در عهد او خلق آسايش
داشتند و چون پادشاه گشت گفت: هر كه در پادشاهي من هست، فرمان برداري كنيد
تا از من نيكوئي بينيد، و هر كه سر از فرمان من بكشد بزندان بكنم، و مدت
ملك او چهل سال بود. و اللّه اعلم.
السابع الكسري الاشغاني
او را اردوان اكبر گويند، مرد ضابط و سايس و جلد بود، و چون ملك در تصرف
آورد، با خلق نيكوئي كرد، و هر كه از اطراف، قصد او كرد، آن قاصد را قهر
كرد
[1] اصل: خضر، ولي بقول ابن خلدون (2: 168) و مجمل (ص 60) صاحب الحضر است.