صد سال ديگر گريخته ميگشت تا او را بگرفت و پاره پاره كرد. تؤتي الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء [1].
الخامس بيوراسپ [2] كافر
اصحاب تواريخ چنين روايت كنند: آوردهاند كه بيوراسپ كافر، از جانب مشرق
بيرون آمد و مملكت جمشيد بگرفت و خزاين او برداشت، و جمشيد را بفرمود، تا
دو نيمه كردند، و تمام دنيا در ضبط آورد، و بتپرستي آشكارا كرد همه دنيا
بتپرست شدند، حق تعالي نوح را به نزديك بيوراسپ و قوم او فرستاد، نهصد و
پنجاه سال ايشان را دعوت بعبادت خداي تعالي كرد، هشتاد كس بيش ايمان
نياوردند، پس طوفان فرستاد، بفرمان خداي تعالي بيوراسپ و تمام خلق و مملكت
او غرق شدند. و مدت ملك او يك هزار سال بود و اين روايت از تاريخ طبري نقل
افتاد. و محمد جرير طبري چنين ميگويد: كه اين بيوراسپ پيش از طوفان بود، و
ضحاك تازي بعده.
السادس ضحاك تازي
ظالم و متمرد و ساحر بود، اصحاب تواريخ چنين آوردهاند كه پدر هوشنگ پيش
داد را پسري بود مارلو نام او، و او پدر همه عرب بود، و ايشان را تازي از
براي آن گويند، و او را پسر آمد رنكنا نام، و او را پسري آمد ارونداسپ نام
كرد، اين ارونداسپ پدر ضحاك بود، ملك عرب بود، عادل و گزيده اخلاق و نيكو
سيرت. ابليس پسر او ضحاك را وسوسه كرد، تا بر گذر پدر چاهي حفر كرد،
ارونداسپ در آن چاه افتاد هلاك شد، ضحاك پادشاه شد. و بروايت تاريخ مقدسي،
نام او بيوراسپ بن طرح بن كابه بن نوح بود [3]. بروايت تاريخ طبري از
فرزندان سام بن نوح بود، و بعد از طوفان هزار سال بود [4] تا ضحاك ساحر
بيرون آمد، و همه جهان بگرفت، و او را از دهاك گويند. يعني بلا ازو ظاهر
شد، و جمله طلسمات در جهان پيدا كرده او بود و بر سرهاء كتف او دو پاره
گوشت ظاهر شده بود، چنانچه دو مار به خلق [5]
[1] قرآن، آل عمران 26 [2] اصل: بپوراسپ [3] نامهاي اجداد ضحاك عينا نقل افتاد، براي شرح آن (ر: 3). [4] اصل: نبود [5] اصل: بحلق. پ: مانند متن.