وحوش
و ددگان پوشيدني و جامه ساخت، و مويهاء سمور و سنجاب و قندز [1] و غير
آن بفرمود تا بپيراستند، و سگان را شكار آموخت، و گوشت جانوران [2] را
بفرمود تا آنچه پاك بود بخورند، و پيشهها چون درودگري و رازي [3] و
آهنگري خلق را تعليم كرد، و مساجدها [4] بنا كرد، و خلق را از آتشپرستي
منع و زجر كرد و عبادت حق تعالي بفرمود. و بروايت تاريخ طبري، او بر دين
مهتر آدم و شيث بود و مدت ملك او بروايتي چهار صد، و بروايتي يك هزار و
چهار صد، و بروايتي چهل سال بود. چون او از دنيا برفت، صاحب تاريخ مقدسي
چنين ميآرد: كه بعد ازو جهان سيصد سال، هيچ پادشاه نبود، تا طهمورث [5] پيدا شد.
الثالث طهمورث
طهمورث [5] بن ويونكهان بن ايتكمد [6] بن هوشنگ. و او پادشاه
خداپرست بود، و عادل و رعيتپرور، و بر دين ادريس بود عليه السّلام. و
بروايت مقدسي در عهد پادشاهي او، مردي در زمين هندوستان ظاهر شد، و خلق را
بدين صابئان دعوت كرد، نام او بوداسفر [7]، و طهمورث دين او قبول كرد، و
در ميان خلق انصاف نگاه داشت، و حق تعالي او را قوتي داد، كه شياطين را از
آبادانيها و ميان خلق بيرون كرد، تا به كوهها و جزيرها، و درياها و
بيابانها آرام گرفتند، و طهمورث جانوران را از دشت بياورد و مسخر كرد و
پالان بر نهاد، و اسپ را بگرفت، و در قيد در آورد، و سگانرا برمههاي
گوسفندان فرستاد، و باز و چرغ را بگرفت و شكار آموخت، و به روايتي ابليس را
بگرفت و لگام بر سرش كرد و بر نشست، و هر كه او را مخالفت نمود
[1] بر وزن بلبل، سگ آبي [2] بعد از جانوران يك كلمه خوانده نميشود شايد وحشي باشد [3] درودگري نجاريست، راز بمعني رنگ و لونست و رازيدن رنگ كردن، پس رازي
رنگريز باشد و كلمه راز تاكنون در زبان پشتو بمعني رنگ و طور زنده است (ر:
8) [4] كذا. اينگونه جموع در ادب قديم پارسي بنظر ميآيد [5] اصل طمهورث. راورتي: طهمورث ديوبند [6] كذا في الاصل مروج (1: 138) طخمورث بن انو جهان بن استحد بن هوشنج.
بيروني: طهمورث بن ويجهان بن اينكهذا بن اوشهنگ مجمل: طهمورث بن ابو ركهد
بن هو ركهد بن اسكهد بن اوشنج. ابن خلدون (2: 155) ابن انو جهان بن انكهد
بن اسكهد بن اوشهنك. گزيده: طهمورث بن هوشنگ بن سيامك بن كيومرث. [7] ر: 9.