و به عاقبتش شهيد كردند، در ماه محرم من ثان و تسعين و مائه. و مدت عمر او بيست و هفت سال، و خلافت چهار سال بود. (پس
از امين در بغداد با) [1] ابراهيم المبارك بيعت كردند، و سبب بيعت او
آن بود، كه آل عباس را در بغداد معلوم شد: كه مامون علي موسي الرضا را از
مدينه بخراسان برد، و خلق را بولايت عهد او بعد از امين، مامون بيعت داد،
عباسيان بترسيدند، كه خلافت از خاندان عباسيان نقل شود ابراهيم را بيعت
كردند. در تشويش امين و مامون، ولايت و خلافة ابراهيم يك سال و يازده ماه
بود. و اللّه الباقي و الهادي.
المامون عبد اللّه بن الهارون [2]
مبارك عهد و ولايت بود [3]، مردي بود لعل و سپيد، فراخ چشم كشيده روي
تنك موي، بر رخسار خال سياه داشت، مادر او جاريه بود بادغيسيه [4]
مراجل نام، نيكو سيرت و رعيتپرور و عدلگستر و منصف و عادل بود، در محكمه
قضا خود نشستي و خطبه كردي و نماز جمعه خود گزاردي، و برادر خود مؤتمن را
از بيعت خلع كرد، و ديگر برادر معتصم را ولي عهد كرد، و علم قديم را ظاهر
كرد، فلسفه [5] و حكمت و طب و نجوم را از زبان يوناني بعربيت نقل كرد، و
بكرات غزو روم كرد و حصون و قلاع در آن ديار فتح كرد، و رجاء بن ابي
الضحاك [6] را بفرستاد تا علي موسي رضا را از مدينه بخراسان برد و بيعت
داد خلق را بولايت علي [7] موسي رضا بعد از مامون، و آن بسعي فضل وزير
بود و فضل سهل را ذو الريا ستين لقب داده بود، و عباسيان از بيعت براشفتند و
ابراهيم المهدي را بيعت كردند، مامون پشيمان شد، علي رضا را زهر داد
[1] جاي كلمات بين قوسين در اصل سپيد است، به تقريب اضافه شد. اين
ابراهيم پسر مهدي و برادر هارون ملقب به المبارك بود (الكامل 6- 140). [2] جاي اين عنوان در اصل سپيد است. [3] كذا في الاصل [4] اصل: جاريه بود او عبسه نام، مطابق بقول جمهور اصلاح شد. [5] اصل: فلسفي [6] اصل: و اجابت الضحاك. الكامل: مانند متن. [7] اصل: علي و موسي.