نام کتاب : روضة الشهداء نویسنده : کاشفی، ملا حسین جلد : 1 صفحه : 118
رسيد و آن حضرت به غايت شادمان شده فرمود كه نمىدانم به كدام امر شادمان ترم به قدم جعفر يا فتح خيبر؟
و حضرت صلى اللّه عليه و آله او را بسيار دوست داشتى و درباره او فرمود أشبهت خلقى و خلقى تو مشابه منى در صورت و سيرت و اين نهايت شرفست در وصف وى آوردهاند كه در سال هشتم از هجرت كه آن حضرت لشكرى نامزد فرمود و به حرب شرحبيل غسّانى فرستاد جعفر نيز در آن سريّه بود چون به موته رسيدند و آن موضعيست نزديك به بلقا از ولايت شام با لشكر كفر رو به رو افتادند سريّه حضرت رسالت (صلى اللّه عليه و آله) سه هزار كس بودند و لشكر شرحبيل صد هزار سواره و پياده بلكه از اين عدد نيز زياده مبارزان معركۀ جهاد و يك جهتان پاك طينت پاكيزه اعتقاد از بسيارى دشمنان انديشه ناكرده دست اعتصام در دامن توكّل استوار داشتند و پاى ثبات در ركاب وقار آورده عنان اختيار به قبضۀ مشيّت آفريدگار باز گذاشتند.
در دست ما چو نيست عنان إرادتى بگذاشتيم تا كرم او چه مىكند؟ مردانهوار روى به كارزار كفّار آوردند و در اثناى قتال كه زيد بن حارثه شهيد شد جعفر بن أبي طالب علم برداشت و از مركب پياده شد، اسب را پى كرد و اوّل اسبى كه در اسلام پى كردند آن بود آنگه به محاربه مشغول شد ضربتى بر دست راستش زدند چنانچه از تن وى جدا شد علم را به دست چپ گرفت آن را نيز بينداختند علم را به بازوى خود نگاهداشت مردى از روميان او را زخمى زد كه از پاى درآمد و در صحاح اخبار وارد شده كه حق تعالى پيغمبر خود را بر احوال اهل موته اطلاع داد و زمين را مرتفع گردانيد تا معركه محاربۀ ايشان را ديد و ياران را خبر داد از اهل موته و فرمود كه زيد بن حارثه علم برداشت و شربت شهادت چشيد پس جعفر بن ابى طالب را مرگ فرا گرفت و به مرتبۀ شهادت رسيد و پس از او ابن رواحه لوا برداشته جرعۀ فنا چشيد اين سخن مىفرمود و قطرات اشك از ديده مباركش مىباريد و فرمود كه جعفر به بهشت درآمد و حق تعالى دو بال از ياقوت سرخ به عوض دو دست وى كه انداخته بودند به وى ارزانى داشت كه هركجا مىخواهد طيران مىنمايد.
نام کتاب : روضة الشهداء نویسنده : کاشفی، ملا حسین جلد : 1 صفحه : 118