نام کتاب : روضة الشهداء نویسنده : کاشفی، ملا حسین جلد : 1 صفحه : 117
امام حسين را شهيد كردند آسمان به گريست و گريه او شفق اطراف اوست» و در تفسير ثعلبى آورده كه محمد بن سير بن رحمه اللّه فرمود كه پيش از قتل حسين حمرتى كه حالا از شفق مشهود مىگردد نبود بعد از قتل حسين ظهور نموده و درين باب گفتهاند.
اين سرخى شفق كه برين چرخ بىوفاست هر شام عكس خون شهيدان كربلاست و در شواهد مذكور است كه معمّر و زهرى رحمهما اللّه در مجلس عبد الملك مروان بودند وليد پرسيد كه كدام از شما دانيد كه در روز قتل حسين حال سنگهاى بيت المقدّس چه بود؟ زهرى رحمه اللّه فرمود كه به من چنين رسيده است كه در آن روز هيچ سنگى را از مسجد اقصى و حوالى آن برنداشتند مگر كه در زير آن خون تازه يافتند و از ديگرى مىآرند كه چون حضرت امام حسين شهيد شد از آسمان خون بباريد و هر چيز كه ما را بود پرخون شد و آسمان چند روز در چشم ما چون خون بسته مىنمود.
و در عيون الرّضا در حديث ريّان بن شبيب مذكور است كه سلطان على بن موسى الرضا عليه التحية و الدّعاء با او گفت كه يا ابن شبيب وقتى كه جدّم را شهيد كردند آسمان خون بباريد و ترابى احمر، از اطراف او به جانب زمين رسيد يا بن شبيب بدرستى كه چهار هزار فرشته براى نصرت او از محيط افلاك به مركز خاك فرود آمدند و در جنگ دستورى نيافتند بر سر روضۀ مقدس و تربت مطهر، او قرار گرفت با موى ژوليده و روى گردآلود مىگريند و مىباشند تا روز قيامت.
اندرين ماتم ملائك دم به دم بگريسته جنّ و انس و علوى و سفلى ز غم بگريسته كرسى از جا رفته و سدّ ره در افتاده ز پاى عرش نالان گشته و لوح و قلم بگريسته مهر عالمتاب با سوز جگر ناليده زار پير گردون هر زمان با پشت خم بگريسته زين عزا بهر رضاى خواجۀ ركن و مقام ناله كرده زمزم و بيت الحرم بگريسته حور عين بهر رضاى فاطمه در باغ خلد بر شهيد باديه با صد ألم بگريسته و شهيد سوم از شهيدان اهل بيت (ع) جعفر بن ابى طالب بود برادر مرتضى على و او در اول بار با جماعتى از صحابه به حبشه هجرت كرد و نجاشى پادشاه آن ولايت به دست او مسلمان شد و از حبشه معاودت نموده در روز فتح خيبر به خدمت حضرت پيغمبر
نام کتاب : روضة الشهداء نویسنده : کاشفی، ملا حسین جلد : 1 صفحه : 117