نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : امامی، عبدالنبی جلد : 1 صفحه : 419
فرموده:
«لام» در «لِلتَّقْوی ، در حقیقت «لام غایت» است، نه «لام علت»؛ یعنی قلوب
آنها را خالص و آماده برای پذیرش تقوا مینماید؛ چرا که اگر قلب خالص
نشود، و از آلودگیها پاک نگردد، تقوای حقیقی در آن جایگزین نمیشود. [1] همینطور
فی قوله تعالی: «هُوَ أَهْلُ التَّقْوی وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ»، [2] در
معنای آن فرمود: او اهل تقوا و آمرزش است، و در تفسیر آن میفرماید: شایسته
است که از عقاب او بترسند، و از اینکه چیزی را شریک او قرار دهند،
بپرهیزند، و نیز شایسته است که به آمرزش او امیدوار باشند. در حقیقت، این
جمله اشاره به مقام «خوف»، «رجا»، «عذاب» و «مغفرت» الهی است، و در حقیقت
تعلیلی است برای آیه قبل. و بعد از ذکر حدیثی از تفسیر برهان، که در بحث
«تقوا در روایات» خواهد آمد، میفرماید: گرچه تمام مفسران تا آنجا که ما
دیدهایم، تقوا را در اینجا به معنای «مفعولی» تفسیر کردهاند و گفتهاند:
خدا شایسته این است که از او (از شرک و معصیت او) بپرهیزند، ولی این احتمال
نیز هست که به معنای فاعلی نیز تفسیر شود؛ یعنی خدا اهل تقواست، از هرگونه
ظلم و قبیح، و هرگونه کاری که برخلاف حکمت است، میپرهیزد، و در حقیقت،
بالاترین مقام تقوا، از آن خداست، و آنچه در بندگان است، شعله ضعیفی از آن
تقوای بیانتهاست، هرچند تعبیر به تقوا، به معنای اسم فاعلی، در مورد
خداوند، کمتر گفته میشود. [3]4. تقوا در تفاسیر روایی
1. ابن جمعه عروسی رحمه اللّه، در نور الثقلین درباره آیه: «وَ أَنْ
تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوی ، [4] از کتاب من لا یحضره الفقیه نقل میکند
که حسن بن محبوب با اسنادش از ابی بصیر از ابی عبد اللّه، امام صادق علیه
السّلام، روایت کند که او گوید: از آن حضرت درباره مردی سؤال کردم که با
زنی