و چشمان نافذ و رفتار متين، و كردار پسنديدۀ ائمه شيعه قرار مىگرفتند و چون افكار غلوآميز را از دين پدران و نياكان خود به ارث برده بودند و آن پندارها با وجود مسلمانى هنوز در خاطرات خرافى ايشان متمكن بود، از اين جهت مشاهدۀ ائمه و فضيلت و سيادت اخلاقى ايشان بر ديگر بزرگان اسلام، آنان را تحت تأثير قرار مىداد. بنابراين تصوراتى ماليخوليايى دربارۀ آنان مىكردند. ايشان مىپنداشتند كه اين فرزندان پيغمبر بايستى همان معجزات و كرامات مشهور را از جدشان رسول خدا به ارث برده و مىتوانند در دستگاه آفرينش صاحب دخل و تصرف باشند، و حتى ممكن است خداوند زمين و آسمان با تمام عظمتش در وجود ناسوتى ايشان حلول نمايد. اما دستۀ ديگر از غلاة را شيادانى مانند ابو الخطاب تشكيل مىدادند كه براى رسيدن به مقامات دنيوى و نفوذ و تأثير در نفوس مردم و پيدا كردن مريد خود را به ائمه بسته درحالىكه نسبتهاى غلوآميز به ايشان مىدادند خود را نيز در مرتبت با آنان شريك مىپنداشتند و يا خويشتن را نايب و دستيار آنان معرفى مىكردند، تا عوام شيعه بر اثر حسن ظنى كه به ائمۀ خود دارند به ايشان نيز بگروند و مريد آنان شوند. امامان شيعه كه گزافهگوئيهاى اين دو طايفۀ سادهدل و شياد را ديده و مىشنيدند علاوه بر منع و اشكالات دينى، چون امكان داشت در نظر حكومت كه چشمهاى جواسيس ايشان همه جا آنان را مورد تعقيب قرار مىدادند موجب گرفتارى و زحمت سياسى ايشان شود آشكارا و نهان به لعن غلاة مىپرداختند، و از گفتار و كردار ايشان بيزارى مىجستند تا مورد سوء ظن حكومت وقت قرار نگيرند.
اسماعيل بن جعفر:
حضرت امام جعفر صادق (ع) پسرى داشت به نام اسماعيل كه بزرگترين فرزندانش بود و در زمان حيات پدر وفات كرد. آن حضرت به مرگ اسماعيل استشهاد كرد، حتى حاكم مدينه را نيز شاهد گرفت. در اين باره جمعى معتقد بودند كه اسماعيل نمرده بلكه غيبت اختيار كرده است. و دوباره ظهور مىكند و همان مهدى موعود است و استشهاد امام ششم به مرگ او يك نوع تعميد بوده است كه از ترس منصور خليفه عباسى به عمل آورده است. جمعى معتقد شدند كه امامت حق اسماعيل بود و با مرگ او به پسرش منتقل شد و جمعى معتقد شدند اسماعيل با اينكه در حال حيات پدر در گذشته امام مىباشد و امامت پس از اسماعيل در محمد بن اسماعيل و اعقاب او است.
محمد بن اسماعيل:
از زندگانى محمد بن اسماعيل كه پس از مرگ پدرش اسماعيليه او را امام دانستند اطلاعات صحيحى در دست نداريم، و از اين زمان