بگويد: «سُبْحٰانَ اللّٰهِ وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ وَ لٰا إِلٰهَ إلَّا اللّٰهُ وَ اللّٰهُ أكْبَرُ» و چون اين ذكر در تعقيب تمام نمازها براى مسافر و غير مسافر مستحب است، براى مسافر در تعقيب نماز ظهر و عصر و عشا كه شكسته مىخواند، تأكيد بيشترى خواهد داشت، بلكه بهتر است شصت مرتبه بگويد.
مسأله اختصاصى
مكارم: مسأله 1192 حكم نماز مسافر مربوط به آسان بودن و سخت بودن سفر نيست، بلكه در مسافرتهاى راحت امروز نيز با شرايطى كه گفته شد، بايد نماز را شكسته خواند.
نماز مسافر (استفتاءات از مقام معظم رهبرى)
[مسائلى در نماز مسافر]
[س 639 وجوب قصر بر مسافر]
س 639: آيا وجوب قصر بر مسافر شامل همۀ نمازهاى فريضه مىشود يا اختصاص به بعضى از آنها دارد؟ ج: وجوب قصر فقط در خصوصِ نمازهاى روزانۀ چهار ركعتى است كه عبارت از نمازهاى ظهر و عصر و عشاء است و نماز صبح و مغرب قصر نمىشود.
[س 640 شرائط وجوب قصر بر مسافر]
س 640: شرائط وجوب قصر بر مسافر در نمازهاى چهار ركعتى كدام است؟ ج: امور هشتگانه ذيل است:1 سفر او به مقدار مسافت شرعى باشد يعنى رفتن يا برگشتن و يا رفت و برگشت او روى هم هشت فرسخ شرعى باشد، مشروط به اين كه رفتن او كمتر از چهار فرسخ نباشد.2 از اول مسافرت قصد پيمودن هشت فرسخ را داشته باشد، بنا بر اين اگر از ابتدا قصد پيمودن هشت فرسخ را نداشته و يا قصد پيمودن كمتر از آن را داشته باشد و بعد از رسيدن به مقصد تصميم بگيرد به جائى برود كه فاصلۀ آن با مكان اول كمتر از مسافت شرعى است، ولى از منزل تا آنجا به اندازۀ مسافت شرعى است، بايد نمازش را تمام بخواند.3 در بين راه از قصد خود مبنى بر پيمودن مسافت شرعى برنگردد، بنا بر اين اگر در بين راه، پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد يا مردد شود، حكم سفر بعد از آن بر او جارى نمىشود، هر چند نمازهايى كه قبل از عدول از قصد خود به صورت شكسته خوانده، صحيح است.4 قصد قطع سفر در اثناى پيمودن مسافت شرعى با عبور از وطن خود يا جائى كه مىخواهد ده روز يا بيشتر در آن جا بماند، نداشته باشد.5 سفر از نظر شرعى براى او جايز باشد، بنا بر اين اگر سفر معصيت و حرام باشد، اعم از اين كه خودِ سفر حرام باشد مثل فرار از جنگ يا هدف از سفر، كار حرامى باشد مثل سفر براى راهزنى، حكم سفر را ندارد و نماز تمام است.6 مسافر از كسانى كه خانه به دوش هستند، نباشد مانند بعضى از صحرانشينان كه محل زندگى ثابتى ندارند، بلكه در بيابانها گردش مىكنند و هر جا آب و علف و چراگاه پيدا كنند، مىمانند.7 مسافرت را شغل خود قرار نداده باشد مانند باربر، راننده و ملوان و غيره و كسى كه شغل او در سفر است، ملحق به اينهاست.8 به حد ترخص برسد و منظور از حد ترخص مكانى است كه در آنجا اذان شهر شنيده نمىشود و ديوارهاى شهر هم ديده نمىشود.